نامآوا
نامآوا
نامآوا در زبانشناسی به واژههایی گفته میشود که از صداهای موجود در طبیعت تقلید شدهاند، مانند چهچهه، (آسمان) غرمبه، شیهه، ترقه، شرشر و امثال آن. نامآوا یکی از پارههای گفتار است و در همه زبانهای جهان نیز وجود دارد. معمولاً یک صدای طبیعی در زبانهای گوناگون به گونههای مختلف منعکس میشود مثلآ آواز خروس در فارسی به قوقولیقوقو مشهور است و در انگلیسی به cockadoodledoo. نامآواها خود بخشی از اندیشآواها بشمار میآیند.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%D8%A2%D9%88%D8%A7
An onomatopoeia or onomatopœia ( pronunciation (US) (help·info), from the Greek ὀνοματοποιία; ὄνομα for "name"[2] and ποιέω for "I make",[3] adjectival form: "onomatopoeic" or "onomatopoetic") is a word that imitates or suggests the source of the sound that it describes. Onomatopoeia (as an uncountable noun) refers to the property of such words. Common occurrences of onomatopoeias include animal noises, such as "oink" or "meow" or "roar" or "chirp". Onomatopoeias are not the same across all languages; they conform to some extent to the broader linguistic system they are part of; hence the sound of a clock may be tick tock in English, dī dā in Mandarin, or katchin katchin in Japanese.
In the case of a frog croaking, the spelling may vary because different frog species around the world make different sounds: Ancient Greek brekekekex koax koax (only in Aristophanes' comic play The Frogs) for probably marsh frogs; English ribbit for species of frog found in North America; English verb "croak" for the common frog.
http://en.wikipedia.org/wiki/Onomatopoeia
معنیشناسی: نمادگرایی آوایی (sound symbolism)
نمادگرایی آوایی به معنای رابطه نظاممند و فرضی بین آوا (صورت) و معنا اطلاق میشود. این فرضیه، که رابطه بین آواهای زبان و معنا را غیر دلبخواهی میداند، عکس نظر فردینان دوسوسور است که نشانه را رابطه دلبخواهی بین دال و مدلول میدانست. رابطه بین صورت یا آواهای زبان و معنا به طریق غیردلبخواهی و این که ناشی از ذات آواها باشند را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
1- نام آواها (onomatopoeia): واژههایی مثل شرشر (صدای باران)، تقتق، صدای حیوانات (غارغار، میو یا مرنو، واق واق و مانند آن)، که شبیهسازی صدای واقعی است.
2- اندیشآواها (ideophone) اندیشآوا به آن صورتهای آوایی گفته میشود که با استفاده از مشخصات آوایی و یا الگوهای نمادگرایی آوایی، تکرار یا الگوهای متمایز نواخت ایده و معنای خاصی را القاء میکنند. برای مثال در فارسی آواهای /d/ در تمامی واژههای مربوط به بیماری و درمان آن مشترک است: درد، درمان، دارو، دوا. یا در انگلیسی خوشه آغازی /sl/ در کلماتی که حوزه معنایی یکسان دارند: slide، slip
مسئله رابطه بین آواها و معنا پیشینهای کهن دارد و به نظرات افلاتون باز میگردد. افلاتون در رساله کراتیلوس به این بحث میپردازد، و با در نظر گرفتن «واژه» به عنوان واحد معنا رابطه بین واژه که صورت آوایی است را با مصداق آن در جهان خارج رابطهای طبیعی میانگارد (معنیشناسی صفوی، ص. 54)؛ البته به نظریه نامگذاری ایراداتی وارد شده است (ر.ک. همانجا، ص. 54 و 55).
مواردی که از صورتهای آوایی برای ایجاد معنا استفاده میشود در زیر آمده است:
1- آهنگ (intonation):
در برخی زبانها با تغییر فرکانس پایه (ایجاد زیر و بمی) در جملات خبری، جملات پرسشی میسازند. یعنی جملات پرسشی به نسبت فرکانس پایه زیر تر و جملات خبری بمتر هستند. در برخی موارد نیز از همین الگوها برای نشاندادن احترام، خشم، تهاجم یا تهدید استفاده میکنند.
2- آواهایی که نشانگر اندازه هستند
در برخی زبانها بنا به تحقیقات و آزمایشهایی که صورت گرفتهاست، برخی آواهای گفتاری وجود دارند که به طرزی نظاممند با مسئله اندازه رابطه دارند، به بزرگی یا کوچکی دلالت میکنند. اوهالا در این زمینه بین چند زبان، اسپانیایی، یونانی، انگلیسی، ایرلندی، فرانسه، و یوروبا تحقیق به عمل آورده است و دریافته که تکواژهایی که به صفت کوچک و یا بزرگ دلالت دارند از ساختار آوایی مشابهی برخوردارند. تحقیقات متعدد (در مقاله مزبور) نشان میدهد که برای بیان اندازه از آواهای گفتاری که استفاده میشود که فرکانس این آواها به اندازه چیزی که با آن واژه نامیده میشود تفاوت میکند. برای مثال اگر یک واژه برای نامیدن چیزی بزرگ و یا مفهوم بزرگی استفاده شود، از آواهایی با فرکانس متفاوت از آواهای واژهای ساخته شده، که برای نامید چیزی کوچک یا مفهوم کوچکی استفاده میشود.
http://sahbaii.blogfa.com/post-4.aspx


















