نام‌آوا

 

 نام‌آوا

نام‌آوا در زبان‌شناسی به واژه‌هایی گفته می‌شود که از صداهای موجود در طبیعت تقلید شده‌اند، مانند چهچهه، (آسمان) غرمبه، شیهه، ترقه، شرشر و امثال آن. نام‌آوا یکی از پاره‌های گفتار است و در همه زبان‌های جهان نیز وجود دارد. معمولاً یک صدای طبیعی در زبان‌های گوناگون به گونه‌های مختلف منعکس می‌شود مثلآ آواز خروس در فارسی به قوقولی‌قوقو مشهور است و در انگلیسی به cockadoodledoo.  نام‌آواها خود بخشی از اندیش‌آواها بشمار می‌آیند.

 

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A7%D9%85%E2%80%8C%D8%A2%D9%88%D8%A7

 

 

An onomatopoeia or onomatopœia ( pronunciation (US) (help·info), from the Greek ὀνοματοποιία; ὄνομα for "name"[2] and ποιέω for "I make",[3] adjectival form: "onomatopoeic" or "onomatopoetic") is a word that imitates or suggests the source of the sound that it describes. Onomatopoeia (as an uncountable noun) refers to the property of such words. Common occurrences of onomatopoeias include animal noises, such as "oink" or "meow" or "roar" or "chirp". Onomatopoeias are not the same across all languages; they conform to some extent to the broader linguistic system they are part of; hence the sound of a clock may be tick tock in English, dī dā in Mandarin, or katchin katchin in Japanese.

In the case of a frog croaking, the spelling may vary because different frog species around the world make different sounds: Ancient Greek brekekekex koax koax (only in Aristophanes' comic play The Frogs) for probably marsh frogs; English ribbit for species of frog found in North America; English verb "croak" for the common frog.

http://en.wikipedia.org/wiki/Onomatopoeia

 

 

 معنی‌شناسی:‌ نمادگرایی آوایی (sound symbolism)

نمادگرایی آوایی به معنای رابطه نظام‌مند و فرضی بین آوا (صورت) و معنا اطلاق می‌شود. این فرضیه، که رابطه بین آواهای زبان و معنا را غیر دلبخواهی می‌داند، عکس نظر فردینان دوسوسور است که نشانه را رابطه دلبخواهی بین دال و مدلول می‌دانست. رابطه بین صورت یا آواهای زبان و معنا به طریق غیردلبخواهی و این که ناشی از ذات آواها باشند را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:

1-       نام آواها (onomatopoeia): واژه‌هایی مثل شرشر (صدای باران)، تق‌تق، صدای حیوانات (غارغار، میو یا مرنو، واق واق و مانند آن)، که شبیه‌سازی صدای واقعی است.

 

2-       اندیش‌آواها (ideophone) اندیش‌آوا به آن صورت‌های آوایی گفته می‌شود که با استفاده از مشخصات آوایی و یا الگوهای نمادگرایی آوایی، تکرار یا الگوهای متمایز نواخت ایده و معنای خاصی را القاء می‌کنند. برای مثال در فارسی آواهای /d/ در تمامی واژه‌های مربوط به بیماری و درمان آن مشترک است: درد، درمان، دارو، دوا. یا در انگلیسی خوشه آغازی /sl/ در کلماتی که حوزه معنایی یکسان دارند: slide، slip

مسئله رابطه بین آواها و معنا پیشینه‌ای کهن دارد و به نظرات افلاتون باز می‌گردد. افلاتون در رساله کراتیلوس به این بحث می‌پردازد، و با در نظر گرفتن «واژه» به عنوان واحد معنا رابطه بین واژه که صورت آوایی است را با مصداق آن در جهان خارج رابطه‌ای طبیعی می‌انگارد (معنی‌شناسی صفوی، ص. 54)؛ البته به نظریه نامگذاری ایراداتی وارد شده است (ر.ک. همان‌جا، ص. 54 و 55).

مواردی که از صورت‌های آوایی برای ایجاد معنا استفاده می‌شود در زیر آمده است:

 

1-       آهنگ (intonation):

در برخی زبان‌ها با تغییر فرکانس پایه (ایجاد زیر و بمی) در جملات خبری، جملات پرسشی می‌سازند. یعنی جملات پرسشی به نسبت فرکانس پایه زیر تر و جملات خبری بم‌تر هستند. در برخی موارد نیز از همین الگوها برای نشان‌دادن احترام، خشم، تهاجم یا تهدید استفاده می‌کنند.

 

2-        آواهایی که نشان‌گر اندازه هستند

در برخی زبان‌ها بنا به تحقیقات و آزمایش‌هایی که صورت گرفته‌است، برخی آواهای گفتاری وجود دارند که به طرزی نظام‌مند با مسئله اندازه رابطه دارند، به بزرگی یا کوچکی دلالت می‌کنند. اوهالا در این زمینه بین چند زبان، اسپانیایی، یونانی، انگلیسی، ایرلندی، فرانسه، و یوروبا تحقیق به عمل آورده است و دریافته که تکواژ‌هایی که به صفت کوچک و یا بزرگ دلالت دارند از ساختار آوایی مشابهی برخوردارند. تحقیقات متعدد (در مقاله مزبور) نشان می‌دهد که برای بیان اندازه از آواهای گفتاری که استفاده می‌شود که فرکانس این آواها به اندازه چیزی که با آن‌ واژه نامیده می‌شود تفاوت می‌کند. برای مثال اگر یک واژه برای نامیدن چیزی بزرگ و یا مفهوم بزرگی استفاده شود، از آواهایی با فرکانس متفاوت از آواهای واژه‌ای ساخته شده، که برای نامید چیزی کوچک یا مفهوم کوچکی استفاده می‌شود.

http://sahbaii.blogfa.com/post-4.aspx

 

 

"برای خود" باشیم، نه  "در خود"

 

 

http://www.rastak.ir/htmls/index.html

گروه رستاک عزیز !

از شنیدن خلاقیت‏های شما دچار چنان  انکشافی شدم که زبان از بیان چگونگی آن قاصر است.

جمعی جوانان هنرمند، با چهره‏های زیبا و پرمعنا. با نگاه‏هایی سرشار با ناگفته‏هایی ...

اما هنوز نتوانسته‏ام این را هضم کنم که چرا به زبان عرب، زهره‏سان خنیاگری ننموده‏اید.

در جمع دوستان زبان به اعتراض گشودم اما طلسم لعنتی "همرنگ جماعت شدن" چنان آنان را دچار الیناسیون کرده بود که تنها نگاه فقیه اندر سفیه‏شان مشهود بود و آن هم چه نامیمون و گجستک.

اگر معیار انتخاب "هندواروپایی" بوده پس زبان من ترک در آن جا چه می‏کرد. منی که عاشق ترانه‏های بهبودف، بلبل محمداف، لطفیار ایمانوف و شوکت‏آوا هستم. می‏دانم احتمالاً جواب‏تان چیست. گناه را شاید به گردن دیگری بیاندازید. اما هیچ توجیهی ندارد. ایران سرای همه باشندگانش هست. خرد تنها داور است. همچنان دوستدار شما باقی خواهم ماند. ایمان دارم که روح آموزه‏های حافظ‏ها و خیام‏ها و ابوعلا معری‏ها و مولوی‏ها در نهایت بر هر پیشداوری سطحی غلبه خواهد کرد و ما ایرانیان از مجرای صدای بسیار باارزش و پرهیبت و زیبای مرادی‏ها و هنرنمایی یاران دوست‏داشتنی‏اش، ترانه زیبای عربی خواهیم شنید. "برای خود" باشیم، نه  "در خود"

خلق را تقلیدشان بر باد داد / ای دو صد لعنت بر این تقلید باد

چهـار كـس را داد مردي يك درم

هـر يكي از شـهـري افـتـاده بـهـم

 

فـارسي و ترك و رومي و عـرب

جمله با هم در نزاع و در غضب

 

فارسي گـفـتا ازين چون وارهـيـم

هـم بيا كاين را به انگـوري دهـيم

 

آن يكي ديگـر عرب بـُد گـفـت لا

من عنب خواهم نه انگور أي دغا

 

آن يكي تركي بُد و گفت أي كُـزم

من نميخواهم عـنـب خـواهـم ازُم

 

آن يكي رومي بگفت اين قـيل را

ترك كـن خواهم من اسـتافـيـل را

 

در تـنـازع مـشـت برهـم مـيـزدند

كـه ز سِــر نـام هـا غـافـل بـودنـد

 

مـشـت بـرهـم ميزدند از ابـلـهـي

پـُر بُدند از جهـل و از دانش تهي

 

صاحب سِري عزيزي صد زبان

گــر بـُدي آنجا بـدادي صلح شـان

 

پس بگفتي او كه من زين يك در

آرزوي جـمـله تـان را مـي خـرم

 

عبدالحلیم حافظ

 

 

تو عمر منی

 

 

انت عمری

(تو عمر منی)

ام کلثوم

 

 رجعونی عنیک لأیامی اللی راحوا

 علمونی أندم على الماضی وجراحه

 اللی شفته قبل ما تشوفک عنیه

 عمر ضایع یحسبوه إزای علیّ

 انت عمری اللی ابتدی بنورک صباحه

 قد ایه من عمری قبلک راح وعدّى

 یا حبیبی قد ایه من عمری راح

 ولا شاف القلب قبلک فرحة واحدة

 ولا داق فی الدنیا غیر طعم الجراح

 ابتدیت دلوقت بس أحب عمری

 ابتدیت دلوقت اخاف لا العمر یجری

 کل فرحه اشتاقها من قبلک خیالی

 التقاها فی نور عنیک قلبی وفکری

 یا حیاة قلبی یا أغلى من حیاتی

 لیه ما قابلتش هواک یا حبیبی بدری

 اللیالی الحلوه والشوق والمحبة

 من زمان والقلب شایلهم عشانک

 دوق معایا الحب دوق حبه بحبه

 من حنان قلبی اللی طال شوقه لحنانک

 هات عنیک تسرح فی دنیتهم عنیه

 هات ایدیک ترتاح للمستهم ایدیه

 یا حبیبی تعالى وکفایة اللی فاتنا

 اللی شفته قبل ما تشوفک عنیه

 عمر ضایع یحسبوه إزای علیّ

 انت عمری اللی ابتدی بنورک صباحه

 یا أغلى من أیامی

 یا أحلى من أحلامی

 خدنی لحنانک خدنی

 من الوجود وابعدنی

 بعید بعید أنا وانت

 بعید بعید وحدینا

 ع الحب تصحى أیامنا

 ع الشوق تنام لیالینا

 صالحت بیک ایامی

 سامحت بیک الزمن

 نستنی بیک آلامی

 ونسیت معاک الشجن

 

 

 

تو زندگی منی (تو عمر منی)

 چشمانت مرا به روزهای گذشته بازمی گرداند

 به من می آموزند که از گذشته و زخمهایش پشیمان باشم

 که من آنها را پیش از این که چشمانم تو را ببینند تجربه کرده بودم

 این زندگی از دست رفته برای من چیست

 تو زندگی منی که صبح را با نور تو آغاز کردم

 چه قدر از زندگی من پیش از تو گذشته و از دست رفته بود

 عزیزم! چه قدر از زندگی من گذشت

 و قلبم پیش از تو ذره ای از شادی را نچشید

 و در این دنیا جز زخم چیزی را تجربه نکرد

 حالا دوباره عاشق شدن را در زندگی آغاز کرده ام

 و ترسم از گذران زندگی حالا شروع شده است

 همه شادی که پیش از تو شورش را داشتم توهم بود

 قلب و ذهن من آنها را در نور چشم تو دیدند

 ای زندگی قلب من، ای با ارزش تر از زندگی من

 چرا من عشق تو را زودتر نیافتم عزیزم

 شبهای زیبا و شور و عشق

 چه زمان زیادی قلب من همه اینها را برای تو تحمل کرد

 عشق را با من تجربه کن، عشق را با عشق تجربه کن

 از احساس قلب من که شورش ادامه احساس توست

 چشمانت را به من بده و سپس بازتاب چشمانم را در دنیایش ببین

 دستانت را به من بده تا به نرمی دستانم را نوازش کنند

 آه عزیزم بیا و آنچه بر ما گذشته است را فراموش کن

 که من آنها را پیش از این که چشمانم تو را ببینند تجربه کرده بودم

 این زندگی از دست رفته برای من چیست

 تو زندگی منی که صبح را با نور تو آغاز کردم

 ای با ارزش تر از روزهایم

 ای با ارزش تر از رویاهایم

 مرا به شور و شوقت ببر

 مرا از دنیا بگیر و دور کن

 دور و دور، من و تو

 دور و دور، با هم و تنها

 از عشقی که روزهایمان را بیدار می کند

 از اشتیاقی که شبهایمان را می خواباند

 من با تو با روزهایم به توافق رسیدم

 من با تو با روزگار به توافق رسیدم

 من با تو دردهایم را فراموش کردم

 و با تو اندوهم را فراموش کرد

 

لنیک دانلود:

http://www.mikeouds.com/audio/mb/lubna_salameh_enta_omri.mp3

 

 

La bohème

Artist: Charles Aznavour
Song: La bohème

Je vous parle d'un temps
 Que les moins de vingt ans ne peuvent pas connaître
 Montmartre en ce temps-là accrochait ses lilas
 Jusque sous nos fenêtres et si l'humble garni
 Qui nous servait de nid ne payait pas de mine
 C'est là qu'on s'est connu
 Moi qui criait famine et toi qui posais nue
 
La bohème, la bohème. Ça voulait dire on est heureux
 La bohème, la bohème. Nous ne mangions qu'un jour sur deux
 
Dans les cafés voisins
 Nous étions quelques-uns
 Qui attendions la gloire et bien que miséreux
 Avec le ventre creux
 Nous ne cessions d'y croire et quand quelque bistro
 Contre un bon repas chaud
 Nous prenait une toile, nous récitions des vers
 Groupés autour du poêle en oubliant l'hiver
 
La bohème, la bohème. Ça voulait dire tu es jolie
 La bohème, la bohème et nous avions tous du génie
 
Souvent il m'arrivait
 Devant mon chevalet
 De passer des nuits blanches
 Retouchant le dessin
 De la ligne d'un sein
 Du galbe d'une hanche et ce n'est qu'au matin
 Qu'on s'asseyait enfin
 Devant un café-crème
 Epuisés mais ravis
 Fallait-il que l'on s'aime et qu'on aime la vie
 
La bohème, la bohème. Ça voulait dire on a vingt ans
 La bohème, la bohème et nous vivions de l'air du temps
 
Quand au hasard des jours
 Je m'en vais faire un tour
 A mon ancienne adresse
 Je ne reconnais plus
 Ni les murs, ni les rues
 Qui ont vu ma jeunesse
 En haut d'un escalier
 Je cherche l'atelier
 Dont plus rien ne subsiste
 Dans son nouveau décor
 Montmartre semble triste et les lilas sont morts
 
La bohème, la bohème. On était jeunes, on était fous
La bohème, la bohème. Ça ne veut plus rien dire du tout.

 


ترجمه فارسی:


لبوئم

میخواهم برایتان از روزگاری بگویم
 که بیست ساله ها درکش نخواهند کرد
 از روزهایی که مونمار یاسهایش را آویخته بود
 درست زیر پنجره ی ما
 و خانه ی حقیر ما
 کلبه ی عاشقانه ای بود
 که کوچکی اش به چشم نمی آمد
 و همانجا بود که همدیگر را شناختیم ما،
 من، با شکمی خالی و دستی تنگ
 و تو که برایم برهنه مدل می ایستادی.
 لبوئم، لبوئم یعنی ما خوشبخت بودیم
 لبوئم، لبوئم و ما یکروز در میان غذا میخوردیم La

و درکافه ای نزدیک
 ما کسانی بودیم
 به دنبال نام و جاه، و البته گرسنه
 راسخ در باورهایمان، با شکمهایی خالی
 در رستورانها برای وعده غذایی گرم
 تابلویی نقاشی میدادیم، ترانه ای میخواندیم
 خانه را گرم میکردیم در فراموشی زمستان.
لبوئم، لبوئم یعنی تو زیبایی
 لبوئم، لبوئم و ما سرشار بودیم
 
گاهی پیش می آمد برایم
 جلوی سه پایه ی نقاشی ام
 شبهای بیخوابی
 در تلاش برای اصلاح خطی
 از طرح یک سینه
 از قوس یک باسن
 و تنها صبح بود
 که عاقبت مینشستیم
 با شیرقهوه ایی در دست
 خسته اما شاد
 چرا که یکدیگر را دوست میداشتیم و زندگی را هم.
 لبوئم، لبوئم یعنی ما بیست ساله بودیم
 لبوئم، لبوئم و در روح زمانه می زیستیم
 
روزی اما
 قدم زنان رفتم
 به آدرس قدیمی ام
 که دیگر نمی شناختم
 نه دیوارها را، نه خیابانهایی را
 که دیده بودند روزهای جوانی ام را
 و ایستاده بر فراز پلکان
 به دنبال آتلیه ام گشتم
 که چیزی از آن هم نمانده بود
 با دکوراسیون جدیدش
 مونمار غمگین بود و یاسهایش هم مرده
 لبوئم، لبوئم ما جوان بودیم، ما بی عقل بودیم
 لبوئم، لبوئم دیگر هیچ معنی ای نمی دهد

لینک دانلود:

http://jordan.pp.org.pl/wojtek/play/francja/Charles%20Aznavour%20-%20La%20Boheme.mp3

 

 

She

 

 

 

Artist: Charles Aznavour

She

She may be the face I can't forget,
 A trace of pleasure or regret,
 May be my treasure or
 The price I have to pay

She may be the song that summer sings,
 May be the chill that autumn brings,
 May be a hundred different things
 Within the measure of a day.

She may be the beauty or the beast,
 May be the famine or the feast,
 May turn each day into a
 Heaven or a hell.

She may be the mirror of my dream,
 A smile reflected in a stream,
 She may not be what she may seem
 Inside her shell.

She who always seems so happy in a crowd,
 Whose eyes can be so private and so proud,
 No one's allowed to see them
 When they cry.

She may be the love that cannot hope to last,
 May come to me from shadows of the past,
 That I remember till the day I die.

She may be the reason I survive,
 The why and wherefore I'm alive,
 The one I'll care for through the
 Rough and rainy years

Me, I'll take her laughter and her tears
 And make them all my souvenirs
 For where she goes I've got to be.
 The meaning of my life is she, she, she.

لینک دانلود:

http://www.jocortez.com/documents/She.mp3


 

 

جایزه ایگ‏نوبل

 

قورباغه پرنده. این قورباغه زنده بصورت مغناطیسی شناور مانده‌است. آندره گیم از دانشگاه نیمیخن و مایکل بری از دانشگاه بریستول به دلیل این کشف جایزهٔ ایگنوبل فیزیک را در سال ۲۰۰۰ دریافت کردند. هرچند گیم در سال ۲۰۱۰ جایزه نوبل در فیزیک را نیز بدست آورد.

 

جایزه ایگ‏نوبل

 جایزه ایگنوبل (به انگلیسی: Ig Nobel Prize) تقلیدی تمسخرآمیز از جایزه نوبل است که همه ساله در اوایل اکتبر (تقریباً در زمان اعلام نتایج جایزه نوبل) به ۱۰ موفقیت برتر که «ابتدا باعث خنده و سپس به فکر فرو رفتن مردم شود» اعطا می‌شود. این جایزه توسط مجلهٔ طنز علمی سالنامه تحقیقات غیرمحتمل (به انگلیسی: Annals of Improbable Research) سازمان‌دهی می‌شود.

 ارایه مراسم این جایزه، که در سالن تئاتر ساندرز (به انگلیسی: Sanders Theater) دانشگاه هاروارد برگزار می‌شود، به عهده گروهی از برجستگان و شایستگان جایزه نوبل است. مراسم هر سال با مجموعه‌ای از سخنرانی‌های عمومی برندگان جایزه در ام‌آی‌تی خاتمه می‌یابد.

تاریخچه

اولین جایزه ایگ نوبل در سال ۱۹۹۱ به اکتشاف‌هایی اعطا شد که نمی‌شود یا نمی‌توان دوباره انجامشان داد. هر ساله، ۱۰ جایزه در چندین رشته اعطا می‌شود. این رشته‌ها علاوه بر رشته‌های موجود در جایزه نوبل، مانند شیمی، فیزیک، فیزیولوژی و پزشکی، ادبیات و صلح، شامل موارد دیگری، از جمله بهداشت عمومی، مهندسی، زیست‌شناسی و پژوهش‌های میان‌رشته‌ای (به انگلیسی: interdisciplinary research) هم می‌شود. به جز سه جایزه در اولین سال برگزاری (به Administratium، Josiah Carberry و Paul DeFanti که بیشتر جنبه طنز داشته)، باقی جایزه‌های ایگ نوبل برای موفیت‌های واقعی داده شده است.

 گاهی این جایزه به نشانه انتقاد (یا حتی هجو ملایم) به کسی یا سازمانی داده می‌شود. دو جایزه‌ای که به پژوهش‌هایی در زمینه هومیوپاتی اعطا شد و یا جوایزی که با دولت ایالتی کانزاس و کلرادو ایالات متحده آمریکا، برای پایداری در تدریس فرگشت داده شد،  و همین طور جایزه‌ای که به نشریه Social Text، به خاطر اشتباه فاحشی که هیات تحریریه‌اش در ماجرای سوکال مرتکب شده بود، تعلق گرفت، نمونه‌هایی از این دست هستند. با این حال،‌ در بیشتر موارد، سعی می‌شود که توجه مخاطبان به مقاله‌هایی جلب شود که به جنبه‌ای فکاهی یا غیرمنتظره پرداخته‌اند. این موارد طیف وسیعی را در بر می‌گیرند؛ از کشف تحریک حس جنسی شترمرغ در حضور انسان گرفته تا تلاش برای این مطلب که سیاه‌چاله‌ها تمام امکانات فنی لازم برای جهنم بودن را دارند.

 در سال ۲۰۱۰ میلادی آندره گیم (به انگلیسی: Andre Geim) اولین کسی بود که هم‌زمان هر دو جایزه نوبل و جایزه ایگ نوبل را از آن خود کرد.

 نام

 نام ایگ نوبل متناسب با روحیه طنز حاکم بر این جایزه انتخاب شده و نوعی بازی با واژه Ignoble (در انگلیسی به معنی ناجنس، پست و غیراصل) است. ضمن این که با جدا کردن پیشوند Ig‌ از nobel و تغییر بخش دوم به صورت Nobel اشاره به جایزه نوبل هم شده است. باید اضافه کرد که تلفظ این دو واژه اندکی با هم تفاوت دارد. بدین صورت که ignoble به صورت /ɪɡˈnoʊbəl/ و دیگری به صورت /ˌɪɡnoʊˈbɛl/ ig-no-bell تلفظ می‌شوند.

 مراسم

 جایزه ایگ نوبل، هر ساله طی مراسمی، که پیشتر در ام‌آی‌تی و اکنون در سالن تئاتر ساندرز دانشگاه هاروارد برگزار می‌شود، توسط برندگان واقعی جایزه نوبل به برندگان اعطا می‌شود. یکی از شوخی‌های رایج در این مراسم مربوط به دختر کوچکی، با نام مستعار Miss Sweetie Poo است که در صورتی که سخنرانی کسی طولانی شود، با صدای زیری مدام فریاد می‌زند «لطفا، بس کن! حوصله‌ام سر رفت.» جمله پایانی سنتی مراسم این است: «اگر امسال جایزه نبردید، و به‌خصوص اگر بردید، سال بعد موفق‌تر باشید1 »

از دیگر شوخی‌های مرسوم حین برگزاری مراسم پرتاب کردن موشک‌های کاغذی بوده، که از سال ۲۰۰۶ میلادی به بعد به دلایل امنیتی انجام نمی‌شود! در سال‌های قبل رسم بر این بوده که پروفسور روی گلوبر (برنده جایزه فیزیک نوبل سال ۲۰۰۵ میلادی) عهده‌دار جاروکشی پس از پرتاب موشک‌ها بوده است.

 انجمن کامپیوتر هاروارد (به انگلیسی: Harvard Computer Society)، انجمن علمی‌تخیلی هاروارد-ردکلیف (به انگلیسی: Harvard-Radcliffe Science Fiction Association) و انجمن دانشجویان فیزیک (به انگلیسی: Harvard-Radcliffe Society of Physics Students) حامیان دایمی مراسم و جوایز هستند.

 بازتاب در رسانه‌ها

مراسم سالانه جایزه ایگ نوبل توسط رادیوی عمومی ملی ایالات متحده آمریکا ضبط و پخش می‌شود. ضمن آن که پخش زنده آن را هم می‌توان از طریق اینترنت دید. رادیوی مذکور نسخه ضبط‌شده را در روز جمعه پس از جشن شکرگزاری و در برنامه Science Friday پخش می‌کند. حاضران مراسم هم به همین خاطر در ابتدای مراسم نام کوچم مجری این برنامه رادیویی (Ira Flatow) را سرودگونه می‌خوانند.

 از سال ۲۰۰۳ میلادی تا کنون سه کتاب در مورد این جایزه چاپ و منتشر شده است:

ü     جایزه ایگ نوبل (به انگلیسی: The Ig Nobel Prize) - سال ۲۰۰۲ میلادی، آمریکا، شابک: ویژه:منابع کتاب/‎0-452-28573-9

ü     جایزه ایگ نوبل ۲ (به انگلیسی: The Ig Nobel Prize 2) - سال ۲۰۰۵ میلادی، آمریکا، شابک: ویژه:منابع کتاب/‎0-525-94912-7

ü     مردی که تلاش کرد خودش را تاگ‌سازی کند (به انگلیسی: The Man Who Tried to Clone Himself) - سال ۲۰۰۶ میلادی، آمریکا، شابک: ویژه:منابع کتاب/‎0-452-28772-3 (توضیح: این کتاب چاپ مجدد کتاب فوق با یک عنوان جدید است.)

 از سال ۲۰۰۳ به بعد، یک تور ایگ نوبل نیز جزو برنامه‌های هفته ملی علم (به انگلیسی: National Science week) بریتانیا قرار داده شده است.

مقبولیت

در سال ۱۹۹۵، رابرت می (به انگلیسی: Robert May)، زمانی که مشاور ارشد علمی دولت بریتانیا بود، درخواست کرد که سازمان‌دهان این جایزه از اعطای آن به دانشمندان بریتانیایی خودداری کنند. وی خطر به سمت مسخرگی کشیده شدن پژوهش‌های راستین علمی و کم‌اهمیت شدن این کوشش‌های علمی در انظار عمومی را دلیل این درخواست اقامه کرده بود. اما نشریه شیمی و صنعت (به انگلیسی: Chemistry & Industry) طی مقاله‌ای استدلال‌های وی را مرود دانست.

 در سپتامبر ۲۰۰۹ میلادی، مقاله‌ای به عنوان «جنبه شریف ایگ نوبل» (به انگلیسی: A noble side to Ig Nobel) در نشریه The National منتشر شد. در این مقاله آمده است که گر چه ایگ نوبل پژوهش‌های بی‌اهمیت را به باد سخره می‌گیرد، اما تاریخ نشان داده که گاهی همین پژوهش‌های جزیی به کشفیات بزرگی انجامیده است. برای مثال، در سال ۲۰۰۶ پژوهشی نشان داده که پشه آنوفل(به انگلیسی: Anopheles) به اندازه یکسانی به بوی پنیر لومبرگر (به انگلیسی: Limburger) کشش دارد که بوی پای انسان، که همان سال برنده جایزه ایگ نوبل در رشته زیست‌شناسی شد. در صورتی که در نتیجه مستقیم همین پژوهش بود که بعدها با استفاده از همین نوع پنیر، برای مقابله با همه‌"گیری بیماری مالاریا، تله‌هایی در مناطق حساس و راهبری آفریقا کار گذاشته شد.

 

 

 

Mona Lisa Smile

 

شمشیر داموکلس «مک‏کارتیسم» همچنان  ...

Mona Lisa Smile

 

 درباره «لبخند مونالیزا»

نوشته چیستا یثربی

 

قصد اصلی من تاكید روی ساختار معنایی این فیلم است، این فیلم در فضایی زنانه می‌گذرد و مرا به شدت به یاد نمایشنامه «آخرین پری كوچك دریایی» خودم می‌اندازد كه چهار سال قبل از این فیلم به چاپ رسید و اكنون نیز گلاب آدینه در حال ساخت نسخه سینمایی آن است.

«لبخند مونالیزا» درباره یك معلم خلاق تاریخ هنر است كه جولیا رابرتز نقش آن را بازی می‌كند. او وارد یك دانشگاه شبانه‌روزی دخترانه می‌شود كه همه دانشجویان به طبقات بالای اجتماع تعلق دارند اما كاترین «استاد تاریخ هنر» از همان ابتدا متوجه می‌شود كه برای این دانشجویان جوان، زندگی دیگری طراحی شده است، آن نوع زندگی كه یبشتر به ازدواج و تشویق خصوصیات زنانه این دختران تاكید دارد، خصوصیاتی چون درست راه رفتن، سرزبان داشتن و پیدا كردن همسری متمول. كاترین در نهایت ناامیدی درمی‌یابد كه تلاش او برای ایجاد تفكر خلاق در این دختران، با واكنش‌های شدیدی از سوی اساتید دیگر دانشگاه و حتی خود دختران مواجه می‌شود. نمی‌دانم چرا حین تماشای این فیلم، بارها اشك به چشمم آمد و یاد دورانی افتادم كه سال‌ها پیش در سنین جوانی در مدرسه فرزانگان تهران (دختران تیزهوش) معلم درس خلاقیت بودم و حالا پس از گذشت بیست سال، بسیاری از دانش‌آموزان با هوش و خلاق من، به خانه‌دارانی افسرده و كارمندانی بی‌تفاوت تبدیل شده‌اند.

سكانسی تأثیرگذار در فیلم وجود دارد كه كاترین اسلایدهایی از زنان مختلف را در حالات مختلف برای دانشجویانش به نمایش می‌گذارد، اسلایدهایی كه زنان را به عنوان ابزاری جهت آگهی‌های تبلیغاتی تعریف می‌كند یا موفق‌ترین زن را همسر خانه‌داری می‌داند كه به شدت شوهرش را راضی نگه داشته است. بی‌اختیار یاد شعری از «سیلویا پلات» شاعر آمریكایی می‌افتم: «من یك زن قهرمان حاشیه‌ای خواهم بود / متهم نخواهم شد با دكمه‌های منزوی/ سوراخ‌های پاشنه جورا‌ب‌ها / و چهره‌های سفید گنگ / نه ساعت كمبودی در من خواهد یافت و نه این ستارگان / اما من كمبودی حس می‌كنم / نمی‌توانم زندگی‌ام را مهار كنم / نمی‌توانم....» زندگی تلخ سیلویا پلات با خودكشی به پایان رسید اما كاترین واتسون در برابر مشكلات و نظام فرسوده آموزش دختران در آمریكا، ایستادگی می‌كند و نكته جالب فیلم همین تسلیم ناپذیری استاد جوان تاریخ هنر است كه سعی می‌كند قبل از زندگی، عشق به زندگی را به دانشجویانش بیاموزد و قبل از زنانگی،‌انسانیت را... خلاقیت كارگردان با تعقیب صداهای ذهنی زنان و تداعی همزمان این صداها با اتفاقات بیرونی است. فیلم پر از صداست، صدای كاترین برای هنجارگریزی از قواعد حاكم بر آموزش دختران جامعه‌اش و صدای دختران برای مقاومت در برابر نوزایش و تجدید حیات روحی. كم‌كم جنگی درمی‌گیرد.

این جنگ دیگر میان كاترین و جامعه نیست میان كاترین و سنت‌های نانوشته‌ای است كه در روح این دختران به ارث رسیده است. قوانین كهنه مادران و مادربزرگ‌های افسرده و خانه‌نشین. اما به تدریج كاترین با شیوه‌های نوین آموزش، زندگی را به دختران می‌آموزد. این كه مثل سقراط همه‌چیز را زیر سوال ببرند و شرایط زندگی خود را تغییر دهند. در نهایت كاترین نیز شغلش را از دست می‌دهد اما نگاه مایك نیوئل، خوشبینانه‌تر از پیترویر است چرا كه نمای پایانی فیلم و آن دوچرخه‌سواری آزاد دختران سنتی و محافظه‌كار كه تاكنون فقط به تاب گیسو و رنگ چهره خود توجه داشته‌اند، نماد پیروزی كاترین است. كاترین مدرسه را ترك می‌كند، در حالی كه دختران با دوچرخه او را تعقیب می‌كنند. تماشای فیلم «لبخند مونالیزا» را فقط به معلمان و كارشناسان آموزشی توصیه نمی‌كنم، بلكه به شدت خانواده‌ها را به دیدن این فیلم دعوت می‌كنم چرا كه به قول سیلویا پلات هیچ معجزه‌ای مهمتر از این نیست كه كاری را به پایان برسانی و كاترین با اخراج خود از مدرسه دست كم وظیفه‌ای را به پایان می‌رساند. او اكنون تفكر نوینی را در ذهن دختران پایه‌‌گذاری كرده است، طرحی نو به وسعت ارزش زندگی و آن، ایجاد تفكر مستقل است در جامعه‌ای كه همه از ما می‌خواهند راه‌های از پیش رفته را دوباره تكرار كنیم...

***

 

"لبخند مونالیزا"

● کارگردان: مایک نیوول. فیلم نامه: لارنس کونر، مارک روزنتال. بازیگران: جولیا رابرتز، کریستین دانست، جولیا استایلز، مگی جیلنهال، مارسیا گی هاردن. مدت: ۱۱۷ دقیقه.

کاترین واتسون، استاد مبارز رشتهٔ هنر، که جولیا رابرتز نقش او را بازی می کند، از دیدن این فیلم که نام او را در یادها نگه خواهد داشت، قطعاً دچار وحشت می شد. وی جائی به شاگردانش می گوید: ”ماوراء رنگ را نگاه کنید“ و یا ”بیائید فکرمان را به روی ایده های مختلف باز کنیم“. بسیار خب، فیلم از نظر رنگ قوی است ولی ایدهٔ آن، فیلم های بی شمار دیگری همچون روایت براونینگ و یا فکرهای خطرناک را به یاد می آورد.

ماجراهای فیلم در دههٔ ۱۹۵۰ می گذرد و شروع بدی دارد. علاوه بر آن، احساسات گرائی عامیانهٔ فیلم نیز به صورت درامی با ارزش، نمایش داده می شود. بعد، همانطور که می توان پیش بینی کرد، صدای سرکار خانم رابرتز روی فیلم می آید و خیلی باوقار، اعلام می کند که آموزش به کالج ولسلی در ماساچوست، نه فقط برای سر و سامان دادن، بلکه به منظور تغییر دادن بوده است.

البته دیدن جولیای حدود ۳۶ ساله در نقش یک پیردختر، غافلگیرکننده است و در عوض، شاگردانش، دانست، استایلز و جیلنهال، همه مسن تر از آنند که در کالج باشند. فقط جولیت استیونسون در نقش خانم مدیر سرکش، مایهٔ آرامش خاطر است. نویسندگان فیلم نامه خواسته اند لبخند مونالیزا باشکوه به نظر برسد، ولی فقطه کلیشه تحویل تماشاگر داده اند. فیلم، خوش نیت است ولی دیالوگ ها مثل گفته های بزرگان به نظر می رسند و معدود نکته های هجو آمیزش هم، در زرق و برق و تجملات، گم شده است .

 

لبخند مونالیزا: جدال کهنه و نو

http://anthropology.ir/node/9811

 

من و حسرت‏ها - ناظم حکمت

 

 

بعضي‏ها انواع گياهان را مي‏شناسند

و بعضي‏ها انواع ماهي‏ها را

من انواع جدايي‏ها را مي‏شناسم

بعضي‏ها نام ستارگان را از حفظ دارند

من نام حسرت‏ها را

 

تا کی ؟

دغدغه محیط زیست:

تا کی ؟

 

خور و خواب و خشم و شهوت،

شغب‏است و جهل و ظلمت؛

حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت.

 

چونان "گذران به شیوه خوک پیرون" را می گویم. که در میان بسیط مائده مقدس، سرگین‏های متعفن را به نمایش نهاده و التذاذ آشکارمان را  مفتخرانه فاش سازیم. تا کی مصرف‏کننده صرف، تا کی اسیر فیتیشیسم چندش‏آور.

نوشته‏ای از ماکسیم گورکی خوانده بودم که نمایان‏گر این گونه آدم‏ها بود. به محض یادآوری برایتان می‏نویسم.

 

 

Trek

 

 

Trek

Trek is a long, adventurous journey undertaken on foot in areas where common means of transport are generally not available. Trekking should not be confused with mountaineering.

 It is estimated that vacations for which the main purpose is trekking is around five million a year.

 A person that makes long journeys on foot is known as a trekker. Trekkers are often involved in long trips through a region, and trek to get from one place to another

Etymology

 The term derived from the Afrikaans word trek (noun), trekken (verb), (literally meaning to "pull, travel"), became a word in English language in mid 19th century, and means a long arduous journey, typically on foot.

 

 توجه !

Catholes must be located at a reasonable distance (at least 60 m) from …

 

A cathole or cat hole is a pit for human feces. Catholes are frequently used for the purpose of disposing of bowel movements or waste water (such as the water from cleaning the kitchen dishes) by hikers and others engaging in outdoor recreation.

 Catholes must be located at a reasonable distance (at least 60 m) from water sources (rivers, lakes, etc.), to avoid possible bacterial contamination of water via precipitation, as well as away from trails. For faster feces decomposition, organic soil is preferred over a mineral (sandy) one. It is also recommended to avoid concentration of catholes around campsites. Filled catholes must be covered with a reasonably thick layer of soil, to prevent access by animals, some of which are coprophagous.

 In some areas, it is not appropriate to dispose of human feces through the use of catholes. For example some areas require special instructions on human waste disposal. In rocky places, with the absence of soil, it is advised to smear feces thinly over rocks that have good sun access for faster sterilization by UV radiation and drying or else to toss them into campfires so that the feces are incinerated. In larger snow fields, a larger distance (e.g., 200 m) from trails and campsites may be mandated, if the waste is being disposed under snow.

 

 آنهایی  که محیط زیست را آلوده می کنند همواره در نظرم "خوک پیرون" را تداعی می نمایند، مگر اینکه با اولین روشنگری، هرگز این عمل را تکرار نکنند؛ که بار اول (تکرار) نشان از فقدان مدنیت دارد و بار دوم عملی رذیلانه است.

 

Hiking vs Trekking

 

We've often heard the terms hiking and trekking used interchangeably. We all know they're both outdoor recreational activities. But are they really the same?

 Hiking is an outdoor activity of walking in beautiful natural environments on pre-charted paths called hiking trails. There are day hikes and overnight hikes.

 Trekking is a long journey be undertaken on foot in areas where there are usually no means of transport available. Trekking is not necessarily mountaineering; it is walking for a number of days, usually on uncharted paths, in challenging environments which are likely to be hilly or mountainous.

Comparison chart

Hiking

Trekking

Equipment:

Depends on the weather, day or over-night hiking. Shoes applicable to the hiking terrain, water, compass, sometimes a hiking pole. Backpack with survival kit, food and medicine for overnight hiking.

Survival kit, camping gear, boots, compass, clothing applicable to changes in temperature especially if in mountainous areas.

Overview:

An outdoor activity of walking in natural environments often on pre charted paths called hiking trails.

A long journey on non-designated paths which could last several days and could be challenging. It is more intense and energetic than hiking.

Holidays:

Day hiking or walking holidays are popular in Europe, New Zealand, Chile, Costa Rica, Hawaii and North America.

Trekking is popular in the Himalayan foothills in Nepal, India and Bhutan. The Andes in South America is also popular trekking Mecca.

Environmental impact:

Hikers over many years in an area can destroy the natural environment they walk in through wood gathering, fires, fecal matter, leaving non-biodegradable matter.

As treks take longer than hikes, the environmental impact can be greater.

Locations:

Usually in beautiful natural environments, nature trails, hills.

In areas where there is no means of transport and areas of great natural beauty. Usually in mountainous areas.

Worldwide differences:

Hiking is called by different names around the world: tramping in New Zealand, bush-walking in Australia, trekking in Nepal.

Trekking is also known as backpacking but should not be confused with mountaineering

 

 http://www.diffen.com/difference/Hiking_vs_Trekking

 

 

و این سرود را بخوان !

 

ای کوهنورد محکم باش

پیروز و پاینده باش

چون قله ها سرسخت و محکم بر حوادث باش

رو در کوه و صحرا جسم و جان بیارا

بین آبشار زیبارا

در کوهساران شو چون شاهین رزم آرا

تا بنگری ابر و مه و توفان و باران را

شب در بر آتش رقصان تا سحرگاهان

بیدار کن افسانه عهد نیاکان را

کوه و صحرا را با رنج و زحمت طی کن

تا بنگری گوشه ای از رنچ چوپانان را

ای کوهنورد محکم باش

پیروز و پاینده باش

ماجرای تقسیم ارث فرصت‏طلبانه توسط برادر از زبان وحشی بافقی

 

ماجرای تقسیم ارث فرصت‏طلبانه توسط برادر از زبان وحشی بافقی - پس از بازگشت از سفر هند

وحشی بافقی 


زیباتر آنچه مانده ز بابا از آن تو
بد ای برادر از من و اعلا از آن تو
این تاس خالی از من و آن کوزه ای که بود
پارینه پر ز شهد مصفا از آن تو

همشيره خرج ماتم بابا از آن تو
صبر از من و تردد و غوغا از آن تو
در خفيه استماع وصيت از آن من
در نوحه همزباني ماما از آن تو
كهنه قلم دوات شكسته از آن من
طومار نظم و دفتر انشا از آن تو
آن لاش اشتران قطاري از آن من
آن باركش خران توانا از آن تو
يك هفته خرج مطرب و ساقي از آن من
هفتاد ساله طاعت بابا از آن تو
آن مال‌ها كه مانده به دنيا از آن من
و آن خيرها كه كرده به عقبي از آن تو

یابوی ریسمان گسل  میخ کن ز من
مهمیز کله تیز مطلا از آن تو
آن دیگ لب شکسته صابون پزی ز من
آن چمچه هریسه و حلوا از آن تو
این قوچ شاخ کج که زند شاخ  از آن من
غوغای جنگ قوچ و تماشا از آن تو
این استر چموش لگد زن از آن من
آن گربه مصاحب بابا از آن تو
از صحن خانه تا به لب بام از آن من
از بام خانه تا به ثریا از آن تو .

 

 شرح پریشانی وحشی بافقی

دوستان شرح پریشانی من گوش کنید---- داستانِ ِغم ِ پنهانی ِ من گوش کنید

قصه بی سر و سامانی من گوش کنید---- گفتگوی من وحیرانی من گوش کنید

شرح این آتش جانسوز نگفتن تا کی

سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی

روزگاری من ودل ساکن کویی بودیم---- ساکن کوی بت عربده جویی بودیم

عقل ودین باخته دیوانه رویی بودیم---- بسته سلسله سلسله مویی بودیم

کس درآن سلسله غیرازمن ودل بند نبود

یک گرفتار از این جمله که هستند نبود

نرگس غمزه زنش این همه بیمارنداشت---- سنبل پرشکنش هیچ گرفتارنداشت

این همه مشتری و گرمی بازارنداشت ---- یوسفی بود ولی هیچ خریدارنداشت

اول آن کس که خریدارشدش من بودم

باعث گرمی بازار شدش من بودم

عشق من شد سبب خوبی و رعنایی او---- داد رسوایی من شهرت زیبایی او

بس که دادم همه جا شرح دل آرایی او---- شهر پرگشت زغوغای تماشایی او

این زمان عاشق سرگشته فراوان دارد

کی سر برگ من بی سر و سامان دارد

چاره این است وندارم به ازاین رای دگر---- که دهم جای دگر دل به دل آرای دگر

چشم خود فرش کنم زیر کف پای دگر---- برکف پای دگربوسه زنم جای دگر

بعدازاین رای من این است وهمین خواهد بود

من براین هستم والبته چنین خواهد بود

http://shaereh.blogfa.com/post-16.aspx


 

Walk hand in hand

 

Walk hand in hand


Walk hand in hand with me through all eternity
 Have faith, believe in me, give me your hand
 Love is a symphony of perfect harmony
 When lovers such as we walk hand in hand
 
Be not afraid, for I am with you all the while
 So lift your head up high and look toward the sky
 
Walk hand in hand with me, this is our destiny
 No greater love could be, walk hand in hand
 Walk with me
 
Be not afraid, for I am with you all the while
 So lift your head up high and look up to the sky
 
Walk hand in hand with me, this is our destiny
 No greater love could be, walk hand in hand
 Walk with me.

لینک دانلود:

http://mp3lemon.org/song/219799/Andy_Williams_-_13_-_Walk_Hand_In_Hand

 

 دست در دست قدم بزن

دست در دست با من قدم بزن در میان همه ی ابدیت
 ایمان داشته ام،باورم کن،دستت را به من بده
 عشق یک سمفونی از هماهنگی کامل است
 هنگامی که عاشقانی چون ما دست در دست قدم می زنند
 
نترس،چرا که در همه حال در کنارت هستم
 پس سرت را بالا بگیر و به سوی آسمان نگاه کن
 
دست در دست با من قدم بزن،این تقدیر ماست
 عشقی بزرگ تر از این نمی توانست باشد،دست در دست قدم بزن،
 با من قدم بزن
 
نترس،چرا که در همه حال در کنارت هستم
 پس سرت را بالا بگیر و به سوی آسمان نگاه کن
 
دست در دست با من قدم بزن،این تقدیر ماست
 عشقی بزرگ تر از این نمی توانست باشد،دست در دست قدم بزن،
 با من قدم بزن

 

Where Do I Begin

 

Love Story (Where Do I Begin) Sheet Music Preview Page 1

Where Do I Begin

ANDY WILLIAMS

[From the movie "Love Story"]

 

Where do I begin
To tell the story of how great a love can be
The sweet love story that is older than the sea
The simple truth about the love she brings to me
Where do I start


With her first hello
She gave new meaning to this empty world of mine
There'd never be another love, another time
She came into my life and made the living fine
She fills my heart


She fills my heart with very special things
With angels' songs , with wild imaginings
She fills my soul with so much love
That anywhere I go I'm never lonely
With her around, who could be lonely
I reach for her hand-it's always there


How long does it last
Can love be measured by the hours in a day
I have no answers now but this much I can say
I know I'll need her till the stars all burn away
And she'll be there


How long does it last
Can love be measured by the hours in a day
I have no answers now but this much I can say
I know I'll need her till the stars all burn away
And she'll be there

 

http://photo.cvh.org.cn/music/cd/cd357/009.mp3

 

داستان عشق

 

از کجا شروع کنم

 برای گفتن داستان

 از اینکه عشق چقدر می تواند عظیم باشد

 داستان عشقی شیرین

 که کهن تر از دریاست

 آن حقیقت ساده درباره ی عشق که او به من داد

 از کجا شروع کنم؟

 

با اولین سلام

 معنا بخشید

 به این دنیای خالی من

 که هرگز نبوده

 عشقی دیگر در زمانی دیگر

 به زندگیم وارد شد

 و زندگیم را زیبا کرد

 او قبلم را پُر کرد

 

او قلبم را پُر کرد

 با چیزهای مخصوص

 با آوازهای فرشتگان

 با تصورات خودرو(اصیل)

 او روحم را پر کرد

 با عشقی فراوان

 که هرجا بروم

 هرگز تنها نیستم

 با همراهی او کی می تونست تنها باشه

 (هرگاه)در جست و جوی دستانش باشم

 همیشه اینجایند

 

چه مدت از آن(عشق)گذشته؟

 می توان عشق را با ساعات روز اندازه گرفت؟

 حالا هیچ جوابی ندارم

 اما این تمام چیزیست که می‌توانم بگویم

 می‌دانم که به او نیاز خواهم داشت تا هنگامی که همه ی ستارگان بسوزند و ناپدید شوند

 و او آنجا خواهد بود

 چه مدت از آن (عشق) گذشته؟

 می توان عشق را با ساعات روز اندازه گرفت؟

 حالا هیچ جوابی ندارم

 اما این تمام چیزیست که می‌توانم بگویم

 می‌دانم که به او نیاز خواهم داشت تا هنگامی که همه ی ستارگان بسوزند و ناپدید شوند

 و او آنجا خواهد بود.

 

 

 

خوشی آخر بگو ای یار چونی

 

درد دلی از مولوی:

 

خوشی آخر بگو ای یار چونی

از این ایام ناهموار چونی

 به روز و شب مرا اندیشه توست

 کز این روز و شب خون خوار چونی

 از این آتش که در عالم فتاده‌ست

 ز دود لشکر تاتار چونی

 در این دریا و تاریکی و صد موج

 تو اندر کشتی پربار چونی

 منم بیمار و تو ما را طبیبی

 بپرس آخر که ای بیمار چونی

 منت پرسم اگر تو می‌نپرسی

 که ای شیرین شیرین کار چونی

 وجودی بین که بی‌چون و چگونه‌ست

 دلا دیگر مگو بسیار چونی

 بگو در گوش شمس الدین تبریز

 که ای خورشید خوب اسرار چونی

 

قوانین حرکت نیوتن

 

قوانین حرکت نیوتن

Isaac Newton

قانون اول :

هر جسم که در حال سکون یا حرکت یکنواخت در راستای خط مستقیم باشد، به همان حالت می‌ماند مگر آنکه در اثر نیروهای بیرونی ناچار به تغییر آن حالت شود.

قانون دوم :

آهنگ تغییر اندازه‌ی حرکت یک جسم، متناسب با نیروی برآیندِ وارد بر آن جسم است و در جهت نیرو قرار دارد. فرمولی که از این قانون برمی‌آید.

قانون سوم:

برای هر کنشی همواره یک واکنش برابر ناهمسو وجود دارد.

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%86_%D8%AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA_%D9%86%DB%8C%D9%88%D8%AA%D9%86

 

و اما غرض از طرح این صغری و کبری: برای ورود به کلاس‏های فیزیک، دانشجویان لازم است در آستانه ورود به کلاس، متن انگلیسی این قوانین را بر اساس حافظه بر خوانند.

Newton's Three Laws of Motion :

I. Every object in a state of uniform motion tends to remain in that state of motion unless an external force is applied to it.

 
II. The relationship between an object's mass m, its acceleration a, and the applied force

 F is F = ma.

Acceleration and force are vectors (as indicated by their symbols being displayed in slant bold font); in this law the direction of the force vector is the same as the direction of the acceleration vector.


III. For every action there is an equal and opposite reaction.

منبع:

http://csep10.phys.utk.edu/astr161/lect/history/newton3laws.html

http://exploration.grc.nasa.gov/education/rocket/newton2r.html

http://www.williamsclass.com/EighthScienceWork/NewtonsThreeLaws.htm

 

 

 

 

خنک آن دم که نشینیم در ایوان من و تو

 

گوشه‏ای از اتوپیای ایرانی

خنک آن دم که نشینیم در ایوان من و تو
به دو نقش و به دو صورت، به یکی جان من و تو
داد باغ و دم مرغان بدهد آب حیات
آن زمانی که درآییم به بستان من و تو
اختران فلک آیند به نظّاره ما
مه خود را بنماییم بدیشان من و تو!
من و تو، بی من‌و‌تو، جمع شویم از سر ذوق
خوش و فارغ، ز خرافات پریشان، من و تو
طوطیان فلکی جمله شکرخوار شوند
در مقامی که بخندیم بدان سان، من و تو
این عجبتر که من و تو به یکی کنج این جا
هم در این دم به عراقیم و خراسان من و تو!
به یکی نقش بر این خاک و بر آن نقش دگر
در بهشت ابدی و شکرستان من و تو

سگ لنگ - بر اساس آهنگ "آستینهای سبز"

 

سگ لنگ

بر اساس آهنگ "آستینهای سبز"

تنظیم کننده:ناصر نظر

 

تو کوچمون سگ لنگی بود...

که چشماش هم رنگ آسمون بود

ما با دست پر از سنگ و چوب...

اونو از کوچمون می روندیم

تــــا اون سگ مهربون...

یه روز غمگین از کوچه ی ما رفت

جای پای لنگ اون... هنوز تو کوچمون بسته نقش

اون رفت و بچگی های ما...

به دنبالش از اون کوچه پر زد

خورشید آرزوهای ما ...

از آسمون سینه سر زد...

 

لینک دانلود:

http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http://azonace.persiangig.com/audio/Green%20Sleeves.mp3

 

Oliver Hardy & Stan Laurel

 

Oliver Hardy & Stan Laurel

 

 

 

 "The student of mathematics has to develop a tolerance for ambiguity. Pedantry can be the enemy of insight."


Gila Hanna (in David Tall (ed.), Advanced mathematical thinking)

 

 

نسبت طلایی

 

نسبت طلایی در ریاضیات و هنر هنگامی است که «نسبت بخش بزرگتر به بخش كوچكتر، برابر با نسبت کل به بخش بزرگتر» باشد.»
 
تعریف دیگر نسبت طلایی این است که «عددی مثبت است که اگر به آن یک واحد اضافه کنیم به مربع آن خواهیم رسید». تعریف هندسی آن چنین است: طول مستطیلی به مساحت واحد که عرض آن یک واحد کمتر از طولش باشد.

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B3%D8%A8%D8%AA_%D8%B7%D9%84%D8%A7%DB%8C%DB%8C

http://www.goldennumber.net/golden-ratio-history/

 


 

دانلود نرم‏افزار هندسه فضایی

 

دانلود نرم‏افزار هندسه فضایی

GEUP 3D v2.0.3

http://www.geup.net/geup3d2i.exe

three planes for spatial geometry math software

 

اعداد

 

اعداد

http://www.ngfl-cymru.org.uk/vtc/ngfl/ngfl-flash/numbers_eng/numbers_e.html

 

سطوح و احجام

 

سطوح و احجام

http://www.ecalc.com/math-help/worksheet/geometry/

 

مساحت و محیط

 

مساحت و محیط

Common Geometry Formulas

http://www.math-videos-online.com/common-geometry-formulas.html

 

دو ترانه

 

دو ترانه:

درباره عدد پی

http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http://azonace.persiangig.com/video/The%20Element%20Song%20-%20YouTube.mp4

درباره چدول تناوبی عناصر شیمی

http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http://azonace.persiangig.com/video/The%20Pi%20Song%20-%20YouTube.mp4

پانتوگراف

پانتوگراف

طراحان از پانتوگراف برای ارائه رسم های فنی استفاده می كنند. در زیر طرز ساخت یك پانتوگراف ساده را می آموزید. شما به كمك آن می توانید تصاویر (به هر شكلی) را بزرگتر، كوچكتر و یا معكوس كنید. این وسیله به كمك پیچی كه با كاغذ در تماس است بالا و پایین برده می شود و از طرف دیگر با یك پونز به كاغذ ثابت شده است. شما با نشانگر، روی شكل حركت می كنید و یك قلم كه به پانتوگراف وصل است به طور خودكار تصویر تغییر مقیاس یافته را بوجود می آورد.

http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=39834

http://en.wikipedia.org/wiki/Pantograph

 

Bicycle Built for Two

 

 

Bicycle Built for Two


Daisy Daisy,
Give me your answer do!
I'm half crazy,
All for the love of you!
It won't be a stylish marriage,
I can't afford a carriage,
But you'll look sweet on the seat
Of a bicycle built for two !

لینک دانلود ترانه:

http://www.okuloncesiegitim.org/wp-content/uploads/2010/11/A-Bicycle-Built-for-Two1.mp3

 

great classic protest singers

 

 

Utah Phillips

Some of great classic protest singers include:

 

 •Pete Seeger

 •Woody Guthrie

 •Tom Paxton

•Bob dylan

 •Joan Baez

 •Peter, Paul and Mary

 •The Alamanac Singers

 •Judy Collins

 •Utah Phillips

 

 

 

Phil Ochs

" Here's To The State Of Richard Nixon "

دانلود:

http://www.pieman.org/mp3/stateofrichardnixon.mp3


Here's to the state of Richard Nixon.
 Where underneath his borders
 The Devil draws no lines.
 If you drag his muddy rivers
 Nameless bodies you will find
 And the fat trees of the forest
 Have hid a thousand crimes,
 And the calendar is lying
 When it reads the present time.
 
[Chorus]
 Oh here's to the land you've torn out the heart of.
 Richard Nixon: find yourself another country to be part of.
 
And here's to the schools of Richard Nixon.
 Where they're teaching all the children
 That they don't have to care,
 All the rudiments of hatred
 Are present everywhere,
 And every single classroom
 Is a factory of despair.
 There's nobody learning
 Such a foreign word as "fair."
 
[Chorus]
 
And here's to the laws of Richard Nixon.
 Where the wars are fought in secret,
 Pearl Harbor every day.
 He punishes with income tax
 That he don't have to pay,
 And he's tapping his own brother
 Just to hear what he would say.
 But corruption can be classic
 In the Richard Nixon way.
 
[Chorus]
 
And here's to the churches of Richard Nixon (and Billy Graham).
 Where the cross once made of silver
 Now is caked with rust,
 And the Sunday morning sermons
 Pander to their lust,
 And the fallen face of Jesus
 Is choking in the dust,
 And Heaven only knows
 In which God they can trust.
 
[Chorus]
 
And here's to the government of Richard Nixon.
 In the swamp of their bureaucracy
 They're always bogging down,
 And criminals are posing
As advisors to the crown,
 And they hope that no one sees the sights
 And no one hears the sounds,
 And the speeches of the president
Are the ravings of a clown.
 
[Chorus]

 

 

Color Wheel

 

 

How to Make Color Wheel Spinning Toys Craft Idea for Kids

 

 http://www.artistshelpingchildren.org/kidscraftsactivitiesblog/2011/01/how-to-make-color-wheel-spinning-toys-craft-idea-for-kids/comment-page-1/

 

دانلود نرم‏افزار:

 

دانلود نرم‏افزار:

 

http://azonace.persiangig.com/other/lg.msi

 

http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http://azonace.persiangig.com/other/MagicGraph.exe

 

http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http://azonace.persiangig.com/other/cl20_evl.exe

 

http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http://azonace.persiangig.com/other/fartmachine_branded50.exe

 

http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http://azonace.persiangig.com/other/fmv60.exe

 

 

آیلتس

 

 

آیلتس


آیلتس (به انگلیسی: IELTS مخفف International English Language Testing System) (نظام بین‌المللی ارزشیابی زبان انگلیسی) در حال حاضر یکی از معتبرترین آزمون‌های زبان انگلیسی است که در سراسر دنیا برگزار می‌شود. آیلتس در واقع آزمونی بریتانیایی بوده است و از این نظر در مقابل تافل، آزمون آمریکایی قرار می‌گیرد. این آزمون توسط دانشگاه کمبریج انگلستان، شورای فرهنگی بریتانیا و مرکز آیلتس استرالیا برگزار می‌شود.

http://www.zabanamoozan.com/articles/about_ielts.htm

IELTS

IELTS, the International English Language Testing System, is designed to assess the language ability of candidates who need to study or work where English is used as the language of communication. IELTS is required for entry to university in the UK and other countries.

Who is it for?

IELTS is recognised by universities and employers in many countries, including Australia, Canada, Ireland, New Zealand, the UK and the USA. It is also recognised by professional bodies, immigration authorities and other government agencies.
More than 1.4 million people a year take the test.

What is the IELTS test like?

You can choose between the Academic or General Training versions of the test. All candidates do the same Listening and Speaking sections.
 The test has four sections:
1.Listening - 4 sections, 40 questions, 30 minutes
2.Speaking - interview, 15 minutes
3.Reading - different for Academic or General Training - 3 sections, 40 questions, 60 minutes

4.Writing - different for Academic or General Training - pieces of writing, 60 minutes
 This site also contains vocabulary tests, including practice tests for the academic wordlist, as well as grammar tests that are relevant to IELTS.
 Level and scores
 
Multi-level. You get a score between 1 and 9. Half scores such as 6.5 are possible. Universities often demand an IELTS score of 6 or 7. They may also demand a minimum score in each of the 4 sections.
 Please click here to see an explanation of IELTS Band Scores. You can use the IELTS Band Score Calculator on this site to convert your reading and listening raw scores.
 Click here to see a comparison of IELTS scores with other exams.
 
Click here to see our IELTS Exam Tips and IELTS articles.
 
Where do I take the test?
 
IELTS tests are administered at accredited Test Centres throughout the world - there are currently more than 500 Centres, in over 120 countries. Click here to find a test centre.
 
When can I take the test?
 
Arrange with your closest test centre. There are frequent dates, usually on Thursdays or Saturdays.
 
How much does it cost to take IELTS?
 
Fees are set by test centres and vary from country to country. Expect to pay around £115 GBP, €190 Euros or $200 USD.
 
What materials do I need?

http://www.ielts.org/

IELTS Structure