ابوسعيد سجزي رياضيدان و منجم ايران

 

سرنوشت تراژیک روشنگران ایرانی، بقول عبید زاکانی « صورتی نیست که جائی بتوان گفتن باز »، چراکه « قصهٔ درد دل و غصهٔ شبهای دراز» است. از ترکتازی غزنویان که بر ابونصر عراق رفت ... تا حسادی که بر ابوسعيد سجزي.

 

چون حکیمک اعتقادی کرده است                 کآسمان بیضه زمین چون زرده است

گفت سایل چون بماند این خاکدان                  در میان این محیط آسمان

همچو قندیلی معلق در هوا                          نه به اسفل می‌رود نه بر علا

آن حکیمش گفت کز جذب سما                     از جهات شش بماند اندر هوا

چون ز مغناطیس قبهٔ ریخته                          در میان ماند آهنی آویخته.

                                                  ***

 

ابوسعيد سجزي رياضيدان و منجم ايران (1)

نويسنده: رضا كوهكن

 

نوشته حاضر به اختصار به معرفي زندگي علمي و آثار ابوسعيد سجزي، رياضيدان و منجّم برجسته سيستاني قرن چهارم هجري مي‏پردازد. نام كامل او ابوسعيد احمد بن محمد بن عبدالجليل سجزي است. همانطور كه از نام او برمي‏آيد وي از اهالي سيستان (سجستان) بوده است. «سجزي» را در منابع لاتين به صورت‏هاي AL-SiEjzi ، AL-SijaziE و AL-SigziE ، AL-sigIziE مي‏نويسند. سجزي معاصر با ابوريحان بيروني و عضدالدوله ديلمي است كه از 338 ـ 372 ه .ق در عراق، خوزستان و كرمان سلطنت كرد و سجزي بسياري از تأليفات خود را به نام او نگاشته است.

از زندگي سجزي اطلاع زيادي در دست نيست. اطلاعاتي كه درباره زندگي او مي‏دانيم بر اساس نقل قول‏هايي از دانشمندان ديگر نظير ابوريحان بيروني يا بر اساس تاريخ نگارش رسائل وي يا تاريخ استنساخ نسخي است كه وي نسخه‏برداري كرده است.

سجزي دانشمندي است كه در هندسه، مقامي رفيع و ابتكارات و ابداعات فراواني دارد كه از آن جمله مي‏توان به توسيع جبر هندسي به سه بعد و چهار بعد اشاره كرد. وي در نجوم نيز نوآوري و خلاقيت دارد و مخترع اسطرلاب زورقي بر اساس فرض انقلابي چرخش زمين است. و قرنها قبل از كپرنيك، عقيده حركت وضعي زمين را مبناي ساخت اسطرلاب خويش قرار داده است. سجزي در تنجيم بسيار فعّال بود و آثار وي در تنجيم به مراتب مفصّل‏تر از آثار رياضي و نجومي او است. در فلسفه رياضي صاحب رساله‏اي بي‏نظير و در نوع خود منحصر بفرد در روش شناسي رياضي است و در متن‏هاي ديگري از رسايل خود نيز به مسايل فلسفي مربوط به رياضي پرداخته است. وي دانشمندي فعّال و نوآور است به طوري كه مؤلف 49 رساله در رياضي و فلسفه رياضي، 11 رساله در نجوم و آلات نجومي و 19 رساله در تنجيم است.

از آنجائي كه تحقيقات جدّي درباره سجزي چندي است در ميان محققين آغاز شده، بسياري از آثار وي هنوز به طور جدّي مورد تحليل و بررسي قرار نگرفته است. شرح حال سجزي در منابع فارسي محدود به صفحاتي در دو اثر ارزنده استاد ابوالقاسم قرباني است كه به اقتضاي چارچوب اين دو كه به زندگي نامه مجموعه‏اي از رياضيدانان ايراني و مسلمان اختصاص دارد، در مورد سجزي اطلاعات بسيار مفيدي را ـ البته به اختصار و با تكيه بر منابع موجود تا زمان نگارش آنها ـ عرضه نموده است. اما كتابي كه مستقلاً و به طور نسبتا جامع به سجزي اختصاص داشته باشد، نه تنها در منابع فارسي موجود نيست بلكه در منابع خارجي نيز تاكنون چنين كاري انجام نشده است. از ديگر محققان ايراني كه درباره سجزي كار كرده‏اند بايد از مهندس محمد باقري ياد كرد، وي براي اولين بار رساله‏اي را از سجزي به فارسي ترجمه كرده و به چاپ رسانده است.

در ميان محققين خارجي بايد از سزگين، سوتر، شوي، كهل، برگر، و وپكه آلماني، روزنفلده، صفراُف، سلاوتين و خيرالدينواي روسي، رشدي راشد ـ رئيس مركز ملي تحقيقات علمي فرانسه ( LCNRS ) و پاسكال كروز ـ عضو اين مركز ـ سديو فرانسوي، لورچ، برگرن، سمپلونيوس، ويليام تامسون، كونر، روبرتسون و عادل انبوبا و... نام برد كه برخي نظير سزگين دايرة‏المعارف نويس هستند و صفحاتي از دايرة المعارف خويش را به سجزي اختصاص داده‏اند. اغلب پژوهشگران ديگر، كارهاي تحليلي بسيار ارزشمندي در مورد يك رساله يا يك ايده خاص سجزي در چند اثر وي ارايه كرده‏اند.

به طور خاص بايد از دكتر هوخندايك، پژوهشگر برجسته هلندي استاد دانشگاه اوتراخت و سردبير اجرايي هيستوريا ماتماتيكا ياد كرد كه رساله‏هايي از سجزي را به انگليسي ترجمه و شرح كرده و به چاپ رسانده است. بعلاوه مقدمه‏اي نسبتا جامع بر مجموعه نسخ خطي هندسي سجزي كه در استانبول موجود بوده و در سال 2000 م توسط فواد سزگين به چاپ رسيده، نوشته است. وي تحقيقات متعدد ديگري درباره سجزي دارد.

 

زندگي علمي سجزي :

سجزي در حدود سال 330 ه . ق در سيستان متولد شد و بر اساس شواهد موجود، بخشي از عمر خود را در اين منطقه سپري كرد. سجزي خود در رساله المدخل إلي علم الهندسه تصريح مي‏كند:

در سيستان ابزار عظيم و مهمّي ساخته‏ام. مدلي از كل عالم، متشكل از افلاك، جرمهاي آسماني، مدارهاي حركت آنها و اندازه‏هايشان، مقدار فاصله‏ها و حجمهاي آنها و شكل زمين، اماكن، شهرها، كوهها، درياها، بيابانها، درون كره‏اي تو خالي و مشبك؛ آن را هيئت كل، ناميده‏ام1.

سجزي در فاصله سالهاي 358 ـ 361 ه . ق در شيراز مي‏زيسته و در اين ايّام يك مجموعه از نسخ خطي را در شيراز استنساخ كرده است.

اكثر محققين تاريخ رياضيات حوزه اسلامي بر اين عقيده‏اند كه نسخه كتابخانه ملّي پاريس به شماره 2457 همان نسخه دستنويس سجزي است كه مشتمل بر 220 برگ و حاوي 49 رساله و كتاب از رياضيدانان دوره اسلامي است2. رساله‏هاي دهم، بيست و هفتم، بيست و هشتم، سي‏و يكم و چهل و ششم آن مجموعه از تأليفات خود سجزي است. نظر برخي از محققين كنوني نظير دكتر سمپلونيوس3 و دكتر هوخندايك4 بر آن است كه نسخه فوق الذكر نمي‏تواند دست نويس سجزي باشد بلكه رونوشتي است كه بعدها از دست‏نوشت سجزي استنساخ شده است.

در هر حال شكي نيست كه سجزي در آن دوران مجموعه‏اي از رسايل را استنساخ كرده است و ترديدي نيست كه وي در آن زمان رياضيدان مبرزي بوده است.

ابوريحان بيروني در آثار الباقية عن القرون الخاليه، اسامي ماههاي تقويم سجستان را كه «شيخ سجزي» به وي گفته است، ذكر مي‏كند. ابوريحان به دفعات در آثار الباقيه از ابوسعيد نام برده و در مورد تعيين جهت قبله با وي مكاتبه داشته است. ابوريحان همچنين در نامه‏اي، اثباتي را كه استاد او ابونصر منصور بن عراق از قضيه شكل‏القطاع در مورد قضيه سينوسها در مثلت كروي و مسطح انجام داده است براي وي ارسال مي‏كند5 كه ظاهرا بيروني آن را به جهت اثبات حق تقدم استاد خويش ابونصر در مورد كشف «شكل مغني» براي ابوسعيد فرستاده است6. بنا به نوشته بيروني، سجزي در رصد عبدالرحمن صوفي، منجم بزرگ، طي انقلابين زمستاني 359 و 360 هجري و انقلاب تابستاني 360 هجري، حضور داشته است.

دوره‏اي از زندگي او نيز در خراسان گذشته است و در اين دوره، مباحثاتي با رياضيدانان آن منطقه داشته كه رسايلي پيرامون سؤالات رياضيدانان آن ديار از ابوسعيد و پاسخهاي وي موجود مي‏باشد.

پدر سجزي نيز همچون خود وي از رياضيدانان برجسته عهد خويش بوده است. سجزي در سال 340 يزد گردي / 360 هجري رساله‏اي درباره گنبدهاي هذلولي و سهموي خطاب به پدرش ابوالحسين محمد بن عبدالجليل سجزي نوشته است. وي همچنين در اثري بنام كتاب احمد بن محمد عبدالجليل في مسايل المختارة التي جرّت بينه و بين مهندسي شيراز و خراسان و تعليقاته از راه‏حلهايي كه پدرش براي مسأله‏هايي مربوط به تقسيم مثلثها و متوازي الاضلاعها عرضه كرده است صحبت مي‏كند بنابراين پدر سجزي بايد يك رياضيدان فعّال بوده باشد7.

 

نوآوري‏هاي سجزي

سجزي از مقام برجسته‏اي در هندسه، فلسفه رياضي و نجوم برخوردار است و داراي آثار و عقايد بديعي است كه تاكنون كمتر مورد بررسي قرار گرفته است. ولي امروزه تعدادي از محققين، هر يك بعدي از كارهاي وي را مورد بررسي قرار داده‏اند و مي‏توان گفت ابعاد مختلف نبوغ علمي وي در حال كشف شدن است. سجزي تبحر فوق‏العاده‏اي در هندسه داشته است. پاسكال كرزه وي را از بزرگترين نمايندگان دوره‏اي از تاريخ هندسه... قرنهاي 10 و 11 (ميلادي) مي‏داند8. سوتر وي را از مبرزترين هندسه دانان دوره اسلامي مي‏داند و هوخندايك محقق هلندي وي را از «پركارترين» هندسه دانان اين دوره مي‏داند9. روز نفلد10، صفر اوف11 و سلاوتين12، محققين برجسته روسي در تاريخ رياضيات، استدلال كرده‏اند كه سجزي براي نخستين بار «جبر هندسي» عرضه شده در كتاب دوم اقليدس را به حوزه سه بعدي توسعه داد.13 البته رياضيدانان متعددي در دوره رنسانس علمي (قرون شانزدهم ميلادي به بعد) در اين زمينه كار كرده‏اند. امّا رساله سجزي اولين نمونه از اين متون در دوره اسلامي است. سجزي در بخشي از آثار رياضي‏اش درباره مقاطع مخروطي كار كرده است و تثليث دايره را براي نخستين بار از طريق تقاطع يك دايره و يك هذلولي متساوي القطرين حل كرده و آن را روش هندسه ثابت ناميد.14 پاسكال كروزه15، عضو مركز ملّي تحقيقات علمي فرانسه16، روزنفلد و همكارانش اعتقاد دارند كه سجزي مبدع جبر هندسي چهار بعدي است17.

با وجود آنكه سجزي رساله‏ها و نوآوريهاي متعددي در هندسه داشته است، اما مقام علمي وي در زمينه نجوم و تنجيم كمتر از مقام علمي وي در هندسه نيست. چنان كه خانم دكتر سمپلونيوس، محقق برجسته تاريخ رياضيات و نجوم، معتقد است كه «حوزه اساس فعاليت علمي سجزي تنجيم است و او آشنايي بسيار با منابع و آثار پيشين در اين زمينه دارد»18 از جمله ابداعات سجزي در نجوم مي‏توان به ساخت اسطرلاب زورقي بر اساس اعتقاد به حركت وضعي زمين كه در زمان خود بي‏نظير است، اشاره نمود.

در فلسفه رياضي مي‏توان به نظرات وي درباره روشهاي حل مسايل هندسي اشاره كرد كه در نوع خود بي‏نظير است و سجزي رساله‏اي در اين مورد دارد. بنا به نظر دكتر هوخندايك:

تا آنجا كه اطلاع داريم، اين متن تنها رساله هندسه داني از دوره اسلامي در شيوه‏هاي حل مسأله به طور كلي است. رساله‏هايي از ديگر رياضيدانان دوره اسلامي، مثل ابراهيم بن سنان، درباره روش تحليل يونانيان باستان وجود دارد ولي سجزي به مراتب مطالب بيشتري عرضه مي‏كند19.

وي به مسايل فلسفي در رياضيات علاقه‏مند بوده و به مسايلي نظير چيستي بي‏نهايت پرداخته است. رشدي راشد20، در مقاله‏اي مفصّل جوانب مختلف اين موضوع را بررسي كرده است21.

 

مقام علمي هندسي سجزي

سجزي تأليفات مهمّي در هندسه درباره كره‏ها و مقاطع مخروطي دارد. وي مسأله تثليث زاويه را از طريق تقاطع يك دايره با هذلولي متساوي القطرين حل كرده و اين خود روشي نو در حلّ اين مسأله بود. سجزي اين روش را «هندسه ثابت» ناميد و اين اصطلاح را در مقابل «هندسه متحرك»22 بكار گرفت. «هندسه متحرك» در واقع روشي هندسي در حل مسايل هندسي است كه مستلزم لغزاندن خط كش حول نقطه‏اي ثابت است، چنان كه در حالتي خاص، نسبتي مفروض ميان اضلاع يا زواياي مورد نظر برقرار مي‏گردد. اين روش مستلزم ورود حركت به هندسه است و از آنجا كه حركت يك كميت فيزيكي است، رياضيدانان متعدد در پي كشف روشهايي ديگر بودند كه در اين ميان، سنجزي اين مسأله را با استفاده از مقاطع مخروطي حل كرد23.

سجزي رساله‏اي نيز در قضاياي شكل القطاع دارد كه ازاهميت و فايده زيادي در نجوم برخوردار است. تعدادي از كتب رياضي وي نيز شرح و تفصيل كتب و راه‏حل‏هاي قدما از جمله اقليدس و ارشميدس و آپولونيوس مي‏باشد و راه حلي در ترسيم هفت‏ضلعي منتظم با استفاده از مقاطع مخروطي ارائه كرده است24.

استاد ابوالقاسم قرباني در كتاب ارزشمند رياضيدانان دوره اسلامي فهرستي از آثار رياضي سجزي را مطابق با فهرست ارائه شده توسط سزگين در GAS عرضه مي‏نمايد، البته با پژوهشهاي جديد، تعداد ديگري از رسايل سجزي نيز شناسايي شده است. تازه‏ترين اطلاعات درباره چاپ رسايل سجزي به قرار زير است:

كتاب في تسهيل السبل الاستخراج الاشكال الهندسيه از جمله رسايلي است كه در فهرست مذكور نامي از آن برده نشده است. دكتر هوخندايك بر اساس متن چاپي فراهم آورده در پيوست دوم رسايل ابن سنان، ويرايش 1. س سعيدان، كويت 1983، ص 72 ـ 339 و با مقايسه نسخه خطي آن در لاهور، به انگلسي ترجمه و شرح كرده است و مهندس باقري آن را به فارسي ترجمه كرده است25.

تحول مهم ديگر در رابطه با آثار رياضي سجزي، نشر تصوير نسخه مجموعه رسايل هندسيه26 سجزي است كه توسط فواد سزگين و با مقدمه يان. پي‏هوخندايك در سال 2000 م صورت گرفته است. اين مجموعه حاوي 14 رساله از رسايل سجزي است كه در نسخه كتابخانه سليمانيه استانبول، مجموعه رشيد افندي، شماره 1191 موجود است. اين نسخه بدون تاريخ است امّا به نظر مي‏رسد كه حداقل چند قرن پس از وفات سجزي تحرير شده است.

قابل ذكر است كه از رسايل سجزي سه نسخه خطي مهم وجود دارد. 1 ـ نسخه خطي استانبول، مجموعه رشيد افندي شماره 1191 كه پيشتر ذكر آن رفت. اين مجموعه را با نماد I نشان مي‏دهيم 2 ـ نسخه كتابخانه ملي پاريس، مخزن آثار عربي شماره 2457. اين مجموعه كه بالغ بر 150 اثر در رياضي و نجوم از رياضيدانان و منجمين مختلف است، حاوي 5 اثر از سجزي نيز هست. بنا به اعتقاد اكثر محققين اين مجموعه نسخه خطي دستنويس سجزي است. اين نسخه را با نماد P نمايش مي‏دهيم. 3 ـ نسخه خطي دوبلين، چستربيتي، شماره 3625. اين مجموعه در اصل حاوي 37 اثر از سجزي بوده كه تعداد كمي از آنها حفظ شده است. دكتر هوخندايك در مقدمه‏اي كه بر چاپ مجموعه خطي كتابخانه سليمانيه استانبول آورده است، 37 اثر ذكر شده در نسخه دوبلين را فهرست كرده و نسخه‏هاي موجود در مجموعه دوبلين و مجموعه كتابخانه سليمانيه را مشخص نموده است. نسخه دوبلين را با نماد D نمايش مي‏دهيم.

ذيلاً فهرست آثار هندسي سجزي را منطبق با فهرست GAS [سزگين، 1974] و ترجمه‏اي كه استاد ابوالقاسم قرباني از آن ارائه كرده است [قرباني، 1375] را بيان مي‏كنيم و براي اختصار، تنها نشاني نسخه‏هاي خطي رسايلي را كه در سه مجموعه فوق‏الذكر موجودند با نمادهاي D و P, I نشان مي‏دهيم و نشاني ساير نسخ خطي را كامل مي‏آوريم.

 

پی نوشت ها :

1 ـ في مساحة الاكبر بالاكر (46 P )

2 ـ اجوبة عن مسائل سألها عنه بعض مهندسي شيراز(31 P ، b52 ـ a 35D ، b62 ـ a31I )

3 ـ رساله إلي ابي الحسين محمد بن عبدالجليل في خواص الشكل المجسّم الحادث من ادارة القطع الزائد و المكاني ( b65 ـ a66I ، 28P )

4 ـ كتاب في خواص المجسم الناقص و الزائد و المكاني ( b65 ـ b63I )

5 ـ رسالة في خواص القبة الزائدة و المكانية ( b68 ـ a 66I )

6 ـ رسالة في وصف القطوع المخروطيه، وپكه قسمتي از اين رساله را در سال 1874 به زبان فرانسوي ترجمه كرده است. (ليدن شماره 168 صص 22ـ 1)

7 ـ رسالة في قسمة الزاوية المستقيمة الخطين بثلثة اقسام متساويه. (ليدن شماره 168 صص 40 ـ 23)

8 ـ كتاب عمل المسبع في الدائرة و قسمة الزاوية المستقيمة الخطين بثلثة اقسام متساويه: كارل شوي اين رساله را بررسي كرده و طي مقاله‏اي به چاپ رسانده است (مجلّه ايزيس، جلد 8، 1926، صص 40 ـ 21). ( b83 ـ b80I ، قاهره، دارالكتب، شماره 41 صص a16 ـ b13 )

9 ـ رسالة في اخراج الخطوط في الدوائر الموضوع من النقط المعطاة. سديو27 صورت مسايل شرح شده در اين رساله را به زبان فرانسوي ترجمه و در سال 1838 چاپ كرده است. نسخه خطي آن در كتابخانه ملي پاريس به شماره 2458 موجود است.

10 ـ رسالة في كيفية تصورالخطين اللذين يقربان و لا يلتقيان.

11 ـ رسالة في استخراج خط مستقيم الي الخطين المستقيمين المفروضين. ( a31 ـ a30 D و b128 ـ b126I )

12 ـ رسالة في جواب مسئلة عن كتاب يوحنا بن يوسف من انقسام خط مستقيم به نصفين و تبيين خطاء يوحنا في ذالك. (10 P )

13 ـ رسالة إلي ابن علي نظيف بن يمن المتطبب في عمل مثلث حاد الزوايا من خطين مستقيمين مختلفين. (27 P )

14 ـ رسالة في تحصيل ايقاع النسب المؤلفه اثني عشرة في شكل القطّاع المسطّح بترجمة واحدة و كيفية الاصل الذي تتولد منه هذه الوجوه. ليدن، 168، صص 44 ـ 41.

15 ـ رساله في الشكل القطاع. اين رساله در سال 1948 م جزو الرسايل المتفرقه في الهيئة در حيدر آباد توسط انتشارات عثمانيه به چاپ رسيده است. (بانكيپور، 2468، صص b279 ـ b276 )

16 ـ تحصيل القوانين الهندسية المحدودة: سديو در سال 1838 م عنوان قضاياي آن را به فرانسوي ترجمه كرده است. يك نسخه خطي از آن در كتابخانه ملي پاريس به شماره 2458، صص 5 ـ 4 و نيز در ( b72 ـ 70 I ) موجود است.

17 ـ رساله في البرهان الهندسي (2060، صص a174 ـ b173 )

18 ـ رسالة في اخراج الخطوط من طوف القطور الدائرة إلي العمود الواقع علي خط القطر ( a66 ـ 64 D )

19 ـ خواص العمود في المثلث ( a67 ـ a66D ، b125 ـ b124I )

20 ـ المدخل إلي علم الهندسه ( b17 ـ b2D )

21 ـ رسالة في خواص مربع قطر الدائرة ( b31 ـ a31D ، b70 ـ a69I )

22 ـ رسالة في جواب مسايل الهندسه ( b60 ـ a53D و b123 ـ b110I )

23 ـ رسالة في مسائل المختارة ( b52 ـ a35D و b62 ـ a31I )

24 ـ رسالة في اخراج خط مستقيم إلي خط معطي من نقطة معطاة ( b64 ـ b61D و b79 ـ a75I )

25 ـ رسالة في معرفة الخطين المستقيم و المنحني (نيويورك، دانشگاه كلمبيا، 45)

26 ـ رسالة في صفة آلة تعرف بها الابعاد و عمل هذة الآلة (ليدن، 14، صص 226 ـ 223)

27 ـ تعليقات الهندسيه (دوبلين، چستربيتي، 3045، ص b89 ـ a74 )

28 ـ رسالة في كيفية تصور الخطين اللذين يقربان و لايلتقيان باخراجهما دائما الي ما لا نهاية، اللذين ذكرهما ابلونيوس الفاضل في المقالة الثانية من كتاب المخروطات: رشدي راشد سال 1987 م اين رساله را بررسي و تحليل كرده و به همراه ترجمه فرانسوي آن به چاپ رسانده است و مقاله‏اي پيرامون آن در كنفرانسي در مركز تاريخ علوم و فلسفه عرب ايراد نموده است و از چهار نسخه زير بهره گرفته است: (ليدن، 6/14 ـ دانشگاه كلمبيا، 12/45 ـ آستان قدس رضوي (مشهد)، 3/5521 ـ استانبول، رشيد افندي 7/1191)

29 ـ ثبت براهين بعض اشكال كتاب اقليدس في الاصول في الشكل الثاني من المقالة الاولي. (لندن، ، 1270، صص 100 ـ 87)

درباره بعضي شكل‏ها (قضاياي) بعضي از مقالات كتاب اصول اقليدس رساله‏هايكوچكي از سجزي در دست است كه اين رساله‏ها را مي‏توان در (استانبول، رشيدافندي، 1191، صص 106 ـ 84) يافت.

30 ـ استدراك و شكّ في الشكل الرابع عشر من المقالة الثانية عشرة من كتاب الاصول الاقليدس. ( a33 ـ a32D و a107 ـ b105I)

31 ـ رسالة في حلّ شك في الشكل الثالث و العشرين من كتاب الاصول. ( b34 ـ a33 D و b109 ـ a107I )

32 ـ رسالة في الجواب عن المسائل التي سُئل في حل الاشكال المأخوذة من كتاب المأخوذات الارشميدس. اين رساله مشتمل بر 15 مسأله هندسي است و سديو مقدمه و صورت مسايل آن را به زبان فرانسوي ترجمه كرده است.(پاريس، 2458، صص 9 ـ 5)

33 ـ برهان علي مسئلة من كتاب ارشميدس غير ما اورده هو. نسخه خطي اين رساله به شماره 6/1751 كتابخانه دانشگاه تهران موجود است.

34 ـ في عمل الاسطرلاب (سراي، احمد III ، 9/3342 ، ص 32)

35 ـ رسالة في خواص القطع الناقص. سجزي در كتاب تحصيل القوانين الهندسيه از اين رساله نام برده است.

در فهرست 37 تايي عرضه شده در سال 2000 توسط دكتر هوخندايك بر اساس عناوين موجود در اصل نسخه دوبلين، عناوين رساله‏هايي به چشم مي‏خورد كه در فهرست فوق ذكر نشده‏اند. عناوين مورد نظر عبارتند از:

36 ـ رسالة في أنّ الضلع غير مشارك للقطر المربع

37 ـ اصلاحه لاستخراج الموسّطين و قسمة الزاوية بثلاثة اقسام متساوية

38 ـ رسالته في جواب مسألة عددية و هي كيف نجد مربّعين مجموعها <كذا <مربّعا

39 ـ كتابه في تسهيل السبل الاستخراج الاشكال الهندسيه. از اين كتاب تنها يك نسخه در كتابخانه خصوصي نبي خان در لاهور پاكستان موجود است. اين كتاب توسط دكتر هوخندايك به انگليسي شرح و ترجمه شده و ترجمه فارسي آن توسط محمد باقري در 1375 چاپ شده است.

40 ـ كتابه في الدوائر المتماسه

41 ـ رسالته في استخراج عمل المثلث المتساوي الساقين علي خطّ مستقيم معطي بطريق كُلّي و بمصادرة كتاب أقليدس فقط دون الاشكال.

42 ـ كتابه في عمل البركار المخروطي بطريق الصناعي

43 ـ كتابه في المخروط و الكرة و الاسطوانه

44 ـ كتابه في خواص الشكل البيضي و العدسي

45 ـ رسالته الي ابي سهل ويجن بن رستم الكوهي في تبيين خواص القطع الناقص من قطوع الاسطوانه

46 ـ كتابه في اخراج الخطّين المستقيمين من نقطتين مفروضتين يحيطان بزاوية و اخراج ثلاثة خطوط من ثلاث نقط.

47 ـ برهان اشكال كتاب أبلوينوس في الدوائر المتماسّة، استخراجه.

48 ـ رسالته الي ابي عمر علي بن محمد بن اسحاق. أيّده اللّه في جواب مسألة طريقة من ضرب الكعبين من جهتي الهندسة والعدد.

49 ـ كتابه في انّ الاشكال كُلّها من الدائرة و الدائرة =... من الاشكال و افضلها و هي سبب الاشكال المسطحه

 

 

   

ابوسعيد سجزی رياضيدان و منجم ايران (2)

نويسنده: رضا كوهكن (*)

 

 

سجزي و فلسفه رياضي

امروزه غالبا رياضيدانان صرفا در شاخه‏اي خاص از رياضي تبحّر پيدا مي‏كنند و اطلاعات آنها در ديگر شاخه‏هاي رياضي از حدّ يك فراگير معمولي رياضي فراتر نمي‏رود. البته تعداد بسيار اندكي از رياضيدانان نيز هستند كه به مسايل فلسفي رياضي توجه مي‏كنند. مثلاً سؤال از وجود واقعي يا ذهني ذوات رياضي نظير اعداد ، سؤال از معني « بي نهايت » در حساب ديفرانسيل و انتگرال از اين دست است:

فلسفه رياضي مطالعه و بررسي مسايل هستي شناختي، معرفت شناختي و روش شناختي موضوعات رياضي و كاربرد آن.

اين مسايل خصوصا به واسطه توسعه حساب ديفرانسيل و انتگرال و بحران در مباني رياضي و به واسطه پارادوكس‏هاي نظريه مجموعه‏ها در اوايل قرن بيستم به طرز روز افزوني مورد توجه قرار گرفته است و رياضيدانان و فلاسفه را بر آن داشته تا روشها و پيش فرضهاي رياضيات را مورد بحث و بررسي قرار دهند.

در دوره اسلامي با دسته‏هاي مختلفي از فلاسفه و رياضيدانان مواجه هستيم. كساني نظير ابوعلي سينا و اخوان الصفا رياضي و طبيعيات را هم بخشي از طرح كلي حكمت نظري مي‏دانند و طرح و بحث آنان از رياضي و طبيعيات كاملاً در چارچوب ديدگاه كلي آنان و با همان مفاهيم صورت مي‏گيرد. از اين جهت بهتر است آنان را فيلسوف (يا به تعبير دقيق‏تر حكيم) بناميم. امّا عده‏اي ديگر بوده‏اند كه حكيم نبوده‏اند و طرح كلي فلسفي را دنبال نمي‏كرده‏اند، بلكه رياضيدان و «مهندس» بوده‏اند؛ به رياضيات، نجوم و فنون مربوطه اشتغال داشته‏اند بدون آنكه بخواهند لزوما در پي معنا و طرحي در وراي روابط ظاهري ميان ذوات هندسي يا جبري باشند. غالب رياضيدانان دوره اسلامي و حتّي اكثريت رياضيدانان برجسته اين دوره را مي‏توان جزء اين دسته دانست. امّا تعداد انگشت شماري از آنان به مسائل فلسفي روش‏شناسي رياضي توجه داشته‏اند كه سجزي از آن دسته است. سجزي از معدود رياضيداناني است كه به نكات فلسفي موضوعات مورد علاقه خود نيز توجه داشته است. رشدي راشد، در اين زمينه اظهار مي‏دارد:

احمد بن <محمد <بن عبدالجليل سجزي يكي از رياضيدانان مشهور پايان قرن دهم ميلادي است. او كه تنها به واسطه مقامات و مراتب رياضي خويش در نزد مورخان شناخته شده است، با اين حال نسبت به مسائل فلسفي كه تجربه خاص وي <رياضيات <در او بر مي‏انگيخت، بي‏تفاوت نبود. سجزي، علاوه بر رساله‏اي كه ما در اينجا بدان پرداخته‏ايم <رسالة في كيفية تصور الخطّين...>، مؤلف متني معتبر و بديع فلسفي در فلسفه رياضيات تحت عنوان رسالة في تسهيل السبل اللاستخراج الاشكال الهندسيه مي‏باشد... وانگهي كم نيست كه سجزي در طي تحريرات رياضي خويش به دامنه فلسفي يك نتيجه يا يك شيوه خاص توجه مي‏نمايد.28

كروزه نيز نظر مشابهي را ابراز مي‏دارد:

سجزي... يكي از رياضيداناني است كه در مورد حرفه تخصصي خويش ـ رياضيات ـ به تعمق وتفكر پرداخته و توانسته است متن‏هاي معتبري در فلسفه رياضيات به رشته تحرير درآورد.29

تاكنون دو متن با دامنه فلسفي از ميان رسائل سجزي شناسايي شده است والبته به دليل اينكه تحقيقات درباره سجزي هنوز در ابتداي راه است، در حال حاضر دقيقا نمي‏توان گفت كه حساسيت سجزي بر روي نكات فلسفي تا چه حدّ بوده است. همان طور كه گفته شد تاكنون در مورد دو متن از رسائل سجزي از اين لحاظ تحقيق شده است. مورد اول چاپ انتقادي و ترجمه اثر بديع و مهمّ سجزي رسالة في تسهيل السبل للاستخراج الاشكال الهندسيه، توسط دكتر هوخندايك و محمد باقري به انگليسي و فارسي در سال 1375 ش / 1996 م است. هوخندايك پژوهشگر نكته سنج معاصر تاريخ رياضيات در مقدمه‏اي كه بر اين كتاب نوشته است، تأكيد مي‏كند:

تا آنجا كه اطلاع داريم، اين متن تنها رساله هندسه‏داني از دوره اسلامي در شيوه‏هاي حل مسأله، <يعني روش در رياضي> به طور كلي است30.

مترجم انگليسي مقايسه‏اي ميان سجزي و جورج‏پوليا31، مؤلف كتابهاي مشهور چگونه مسأله را حل كنيم32 و خلاقيت رياضي33 و كتب ديگر در زمينه روشهاي حل مسأله و روش‏شناسي كلي رياضي انجام مي‏دهد و با مقابله قسمتهايي از متن سجزي بامتن پوليا، نكته سنجي و ظرافت فكري فلسفي سجزي را در روش‏شناسي رياضي آشكار مي‏كند.

رشدي راشد رساله ديگر سجزي قول احمد بن محمد بن عبدالجليل سجزي في كيفية تصور الخطين اللذين يقربان ولايلتقيان باخراجها دائما إلي ما لا نهاية را بررسي نموده و نكته سنجيهاي فلسفي او را استخراج كرده است در اين رساله، همانطور كه از عنوان آن نيز برمي‏آيد، سجزي به طور خاص به مفهوم فلسفي «بي‏نهايت» مي‏پردازد و بدين ترتيب حوزه عمل خود يعني رياضيات را با فلسفه و تفكر فلسفي پيوند مي‏دهد. رشدي راشد اين رساله را به همراه شرح و تعليق آن و نيز مقاله‏اي درباره با انديشه فلسفي سجزي و ابن ميمونه در رياضيات بر اساس همين رساله سجزي و رساله‏اي از ابن ميمونه را براي اولين بار به چاپ رسانده است. از اين رساله يك نسخه خطي در كتابخانه آستان قدس رضوي موجود است.

به عقيده رشدي راشد، سجزي در اين رساله به بيان مجدد قضيه آپولونيوس در كتاب مخروطات پرداخته و آن «را با زبان كمي تغيير داده شده فلسفه ارسطويي تبيين نموده است34». آپولونيوس در قضيه 14 كتاب دوم مخروطات قصد دارد ثابت كند كه مجانبها و هذلولي تا بي‏نهايت به هم نزديك مي‏شوند بدون اينكه به هم برسند.

 

سجزي و نجوم

بخش اعظم اشتهار سجزي در نجوم به اختراع اسطرالاب زورقي مربوط مي‏شود. سجزي در رصدهايي كه عبدالرحمان صوفي، منجم بزرگ در شيراز انجام داد، همكاري داشته است. «در بين رياضيدانان و منجمان دوره اسلامي، نخستين كسي كه عملاً عقيده به حركت وضعي كره زمين را بكار بست ابوسعيد سجزي بود، وي اسطرلاب زورقي را با اين فرض كه كره زمين متحرك و كرات سماوي به استثناي سيارات هفتگانه ثابت باشند، اخترع كرد35». ابوريحان بيروني در كتاب استيعاب الوجوه الممكنة في صنعة الاسطرلاب در تحسين و تمجيد از سجزي چنين آورده است:

از ابوسعيد سجزي اسطرلابي از نوع واحد بسيط ديدم كه از شمالي و جنوب مركب نبود و آن را اسطرلاب زورقي مي‏ناميد و او را به جهت اختراع آن تحسين بسيار كردم، چه اختراع آن متكي بر اصلي است قائم به ذات خود و مبني بر عقيده مردمي است كه زمين را متحرك دانسته و حركت يومي را به زمين نسبت مي‏دهند و نه به كره سماوي و بدون شك اين شبهه‏اي است كه تحليلش دشوار و رفع و ابطالش مشكل است. مهندسان و علماي هيأت كه اعتماد و استناد ايشان بر خطوط مساحيّه است، در نقض آن شبهه چيزي (گفتني) ندارند36.

عقيده سجزي به حركت وضعي كره زمين در نيمه دوم قرن چهارم هجري بيان شده است، يعني در روزگاري كه شاهد سيطره عقيده ثبوت و سكون زمين در نزد تمام علما و حكما بود، به اين ترتيب، نه در زمان وي و نه در قرنهاي پس از وي مورد قبول عموم قرار نگرفت. ابوعلي حسن بن علي مراكشي از علماي سده هفتم هجري ـ سه قرن پس از سجزي ـ در كتاب جامع المباني و الغايات في علم الميقات درباره فرض سجزي مبني بر متحرك بودن زمين و ساخت اسطرلاب زورقي بر پايه اين فرض مي‏نويسد:

«ابوريحان بيروني گفته است كه مخترع اين اسطرلاب ابوسعيد سجزي بوده و آن اسطرلاب مبني بر اين فرض است كه كره زمين متحرك و كره سماوي، به استثناي سيارات هفتگانه، ثابت است. بيروني گفته است كه اين شبهه‏اي است كه حل آن دشوار است و از او عجيب كه چگونه چيزي را دشوار دانسته كه فساد آن بي‏اندازه آشكار است و اين امري است كه ابوعلي بن سينا بطلان آن را در كتاب شفا و رازي بطلان آن را در كتاب ملّخص و بسياري از كتابهاي ديگرش بيان كرده است37

ملاحظه مي‏شود كه عقيده سجزي به حركت وضعي زمين تا چه اندازه در آن اعصار عجيب و غير منتظره بوده است كه حتّي ابوعلي مراكشي، ابوريحان بيروني را به دليل آنكه عدم بطلان اعتقاد و فرض سجزي را «دشوار» دانسته و او را محكوم نكرده است، ملامت مي‏كند و با وجود آنكه نسبت به سجزي سه قرن متأخرتر است، اما همچنان تحت سيطره عقيده رايج آن دوران كه البته بزرگاني همچون ابوعلي سينا و زكرياي رازي نيز بر آن عقيده بوده‏اند، قرار دارد و اين امر حكايت از نوآوري و خلاقيت ذهن و انديشه سجزي دارد.

مي‏دانيم كه امروزه نظريه كپرنيكي خورشيد مركزي يك نظريه‏پذيرفته شده و رايج است و اعتقاد به حركت وضعي زمين به عقيده‏اي رايج و جا افتاده در ميان عموم تبديل شده است. اهميت كار سجزي از آنجا مشخص مي‏گردد كه وي چند قرن قبل از كپرنيك اين عقيده را ابراز مي‏دارد و بر اساس آن اسطرلابي را اختراع مي‏كند. بدين ترتيب، وي در جنبه كاربردي بخشيدن به عقيده‏اش موفق بوده، لازم است توجه كنيم كه در آن زمان نظريه بطلميوس زمين مركزي نظريه‏اي رايج، پذيرفته شده و غير قابل خدشه تلقي مي‏شد و طبيعي است كه نظر سجزي بسيار غير معمول جلوه گر شود چنانكه از سوي جزم انديشان عقيده‏اي «فاسد» و «باطل» واز سوي منصفان «شبهه» خوانده شود، البته سجزي چنان با قوّت اين انديشه را عرضه كرده و بدان جنبه كاربردي بخشيده است كه به قول ابوريحان «مهندسان و علماي هيأت» در نقض آن شبهه چيزي (گفتني) ندارند.. و اگر نقض اين اعتقاد و تحليل اين شهبه امكان‏پذير باشد موكول به رأي فلاسفه طبيعي‏دان است»38

سجزي داراي تأليفات ارزشمندي در زمينه‏هاي نجوم، احكام نجومي و آلات نجومي است. رسايل وي در اين زمينه بسيار مفصل‏تر از كتب رياضي اوست. سزگين فهرست برخي از اين آثار او را در جلد ششم GAS آورده است كه به شرح زير است:

1 ـ كتاب تركيب الافلاك. نسخه‏ها: لاله لي 2707؛ 371؛ بياضه 4/4627 ( a92 ـ b80 ) ؛ ليدن 1/2451 (26 ـ 1)؛ تهران، مجلس 174؛ مشهد، آستان قدس 7503؛ موزه لنينگراد 3/3692 (26 ـ 13)

2 ـ رسالة في كيفية صنعة آلات النجوميه. نسخه: سراي، احمد III ، 3342 ـ( b129 ـ a123 )

3 ـ في كيفية صنعة جميع الاسطرلابات. نسخه: سراي، احمد III ، 3342 (b153 ـ b129 )

4 ـ رسالة إلي ابي محمد عبداللّه ابن علي الحاسب عن العمل بالاسطرلاب المسرطا نسخه: مشهد، آستان قدس 5286.

5 ـ رسالة الاسطرلاب. شيراز، كتابخانه ملي (نشريه V ، 251 )

6 ـ كتاب العمل بالصفيحة الآفاتيه. نسخه: دمشق، ظاهريه 9255

7 ـ رساله في سمت القبله. نسخه: تهران، دانشگاه تهران 5469

8 ـ رساله في شكل القطاع. نسخه: سراي، احمد III ، 3342

9 ـ كتاب الاسطرلاب الزورقي

10 ـ كتاب في قوانين مزاجاة الاسطرلاب الشمالي مع الجنوبي

11 ـ رساله في عمل الاسطرلاب

 

سجزي و تنجيم

خانم دكتر سمپلونيوس اظهار مي‏دارد كه حوزه اساسي فعاليت علمي سجزي تنجيم (احكام نجوم) است. سجزي با آثار و منابع پيشين در اين زمينه آشنايي گسترده‏اي داشته است و در آثار تأليفي وي علاوه بر شرح و بسط نظر پشيان، نظرات انتقادي خودش را نيز ملاحظه مي‏كنيم39.

سجزي رسائل متعددي در نجيم دارد كه متعددتر و مفصل‏تر از آثار نجومي وي است. فهرست اين آثار مطابق فهرست ارائه شده توسط سزگين در جلد هفتم GAS عبارت است از:

1 ـ كتاب المدخل إلي علم احكام النجوم. نسخه‏ها: حميديه 837 ( a16 ـ b1 )؛ رئيس الكُتّاب 1/570 ( a15 ـ b1 ) اِسات 1/1998 ( a14 ـ b1 )؛ پاريس 6686 (18 ـ 2)؛ كتابخانه بريتانيا، 1346 (17 ـ 3)، دوبلين، چستر بيتي 4079؛ تهران، كتابخانه ملي 1/1634 (19 ـ 1)؛ مشهد 1/6350 (27ـ1).

2 ـ تحصيل القوانين للاستنباط الاحكام. نسخه‏ها: حميديه 2/837 ( a18 ـ a16 )؛ رئيس الكُتاب 2/570 ( a17 ـ a15 )؛ اِسات 2/1998 ( a16 ـ b14 )؛ پاريس 6224 (30 ـ 29)؛ و 6686 (22 ـ 18)؛ كتابخانه بريتانيا، ـــ، 2/7490 (208 ـ 205)؛ و 2/1346 (19 ـ 17)؛ دوبلين، چستربيتي 4079؛ تهران، كتابخانه ملي 2/1634 (21 ـ 19)؛ تهران، كتابخانه مجلس 174 ( b12 ـ a11 )؛ آستان قدس 2/6350 (35 ـ 27).

3 ـ منتخب كتاب المواليد (لأبي مشعر)

4 ـ كتاب الزائرجات في الهيلاج و الكدخداه نسخه‏ها: حميديه 3/837 ( a22 ـ 19)، رئيس الكتاب 4/570 ( a28 ـ b25 ) اِسات 4/1998 ( a26 ـ b23 )؛ پاريس 6686 (31 ـ 23)؛ كتابخانه بريتانيا، 4/1346 (30 ـ 27)؛ دوبلين، چستربيتي 4079؛ تهران، كتابخانه ملي 3/1634 (24 ـ 21)؛ تهران، كتابخانه مجلس 172 ( b15 ـ b12 )؛ مشهد: آستان قدس 3/6350 (42 ـ 35).

5 ـ جوامع كتاب تحويل سني المواليد (لأبي مشعر)

6 ـ كتاب المزاجات الكواكب في اجتماعها و افتراقها في مواصفها من الفلك. نسخه‏ها: حميديه 6/837 ( a75 ـ 63) و 5/570 ( b58 ـ b28 )؛ اِسات 5/1998 ( b53 ـ b26 )؛ پاريس 6686 (75 ـ 63)؛ كتابخانه بريتانيا 6/1346 (70 ـ 58)؛ دوبلين، چستربيتي 4079، تهران: كتابخانه مجلس 174 ( a56 ـ a55 )؛ و 1508؛ و 6399 (553 ـ 522)؛ مشهد: آستان قدس 7/6350 (138 ـ 60).

7 ـ كتاب الاسعار. نسخه‏ها: حميديه 7/837 ( a77 ـ b75 )؛ رئيس الكتاب 7/570 ( b70 ـ a69 )؛ اِسات 7/1998 ( a68 ـ b66 )؛ پاريس 6686؛ كتابخانه بريتانيا 10/7409 (211 ـ 208) چستر بيتي 4079؛ تهران. كتابخانه ملي 2/1147؛ 6/1634؛ تهران، كتابخانه مجلس 174 ( a57 ـ a56 )؛ مشهد: آستان قدس 7/6350 (168 ـ 164) قاهره: دارالكتب 79(2 ـ 1).

8 ـ كتاب الاختيارات. نسخه‏ها: حميديه 8/837 ( a85 ـ b77 )؛ رئيس الكتاب 8/570 ( b78 ـ a71 )؛ اِسات 8/1998 ( a76 ـ b68 )؛ اَيا صوفيه 3/2672 ( a63 ـ a55 )؛ پاريس 6686 (84 ـ 77)؛ كتابخانه بريتانيا 8/1346 (81 ـ 72)؛ دوبلين، چستر بيتي 4079؛ تهران، ملي 7/1634؛ تهران، مجلس 174 ( a64 ـ a57 )؛ مشهد: آستان قدس 8/6350 (185 ـ 168)؛ قاهره: دارالكتب 79 (10 ـ 3).

9 ـ منتخب من كتاب الألوف (لابي مشعر)

10 ـ كتاب المعاني في احكام النجوم. نسخه‏ها: حميديه 10/837 (116 ـ 97)؛ رئيس الكتاب 10/570 ( b114 ـ a82 )؛ اِسات 10/1998 ( a108 ـ b88 )؛ پاريس 6686 (119 ـ b95 )؛ كتابخانه بريتانيا 10/1346 (113 ـ 92)؛ دوبلين: چستربيتي 4079؛ و 10/4512 ( b174 ـ a174 )؛ تهران، ملي 9/1634؛ تهران، مجلس 174 ( a85 ـ a75 )؛ و 6399 (444 ـ 429) مشهد 10/6350 (257 ـ 214)؛ قاهره دارالكتب 79 (40 ـ 21)؛ تونس: ملي 3/08910 ( a101 ـ a78 ).

11 ـ كتاب الدلايل في احكام النجوم. نسخه‏ها: حميديه 11/837 ( a132 ـ 117)؛ رئيس الكتاب 11/570 ( b130 ـ b114 ) اِسات 1998 ( a121 ـ a109 )؛ پاريس 6686؛ كتابخانه بريتانيا 8/7490 (205 ـ 186)؛ و 11/1346 (128 ـ 113)؛ دوبلين، چستربيتي 4079، و 11/4512 ( a183 ـ b174 )؛ تهران، مجلس 174 ( a108 ـ a85 ) و 1/2723 (48 ـ 1)؛ و 1/6361 (65 ـ 2)؛ تهران، دانشگاه 482(153 ـ 112)؛ تهران، ملي 1634؛ مشهد: آستان قدس 11/6350 (291 ـ 257)؛ قاهره: دارالكتب 79 (54 ـ 40).

12 ـ كتاب المعرفة فتح الابواب. نسخه‏ها: رئيس الكتاب 12/570 ( a133 ـ b130 )؛ اسات 12/1998 ( a123 ـ a121 ) پاريس 6686 (139 ـ 136) دوبلين، چستربيتي 4079؛ و 12/4512 ( a184 ـ b136 )، قاهره: دارالكتب 79 (58 ـ 56)؛ تهران، مجلس 2/2723 (55 ـ 48) و 2/6361 (74 ـ 65)، مشهد: آستان قدس 12/6350 (295 ـ 291).

13 ـ كتاب حلول الكواكب البروج الاثني عشر. نسخه‏ها: حميديه 12/837 ( a140 ـ b132 )؛ رئيس الكتاب 13/570 ( b142 ـ a133 )، اِسات 13/1998 ( b129 ـ a123 )؛ پاريس 6686 (162 ـ 139)؛ كتابخانه بريتانيا 13/1346 (140 ـ 131) دوبلين: چستربيتي 4079؛ و 4512( a185 ـ a184 )؛ قاهره: دارالكتب 79 (65 ـ 58).

14 ـ كتاب زرتشت في صور درجاة الفلك

15 ـ معرفة اوقات الطلسمات علي قول القدما. نسخه‏ها: قاهره: دارالكتب 79 (79 ـ 77)؛ كتابخانه بريتانيا 15/1346 (155 ـ 153).

16 ـ كتاب الامطار

17 ـ كتاب القرانات و التحاويل سنيّ العالم. نسخه‏ها: 14 آبچنيتن، نورعثمانيه 1/2795 ( a65 ـ 1)؛ پاريس 2581 (65 ـ 1).

18 ـ كتاب المسائل في اسرار علم النجوم. از آن در كتاب الدلايل في احكام النجوم نسخه حميديه،ُ ص 185 ياد شده است.

19 ـ كتاب الاوقات. از آن در كتاب القرانات، نسخه نور عثمانيه 2795، صص b3 و b11 ياد شده است.

جامع شاهي مجموعه‏اي از آثار سجزي در تنجيم است كه نسخه‏اي از آن در كتابخانه ملك موجود است. ويليام تامسون40 به نسخه‏اي از آن به شماره 766 در موزه بريتانيا، ص 527 اشاره مي‏كند41.

لازم به ذكر است كه بيروني در استيعاب خود علاوه بر اسطرلاب زورقي از دو نوع اسطرلاب ديگر ياد مي‏كند كه به وسيله سجزي به شكلهاي ماهي و شقايق دريايي ساخته شده‏اند. در حال حاضر دكتر لورچ42 به تحقيق درباره رساله پر اهميتي از سجزي درباره اسطرلاب مشغول است ولي هنوز نتايج تحقيقات خود را منتشر نكرده است.

نتيجه :

چنانكه از رسايل سجزي كه تاكنون به دست ما رسيده است و اقوالي كه از ديگر علماي بزرگ هم عصر وي در اختيار داريم، و نيز از طريق پژوهشهايي كه به تناسب، پژوهشگران در مورد متون سجزي به انجام رسانده‏اند، حقايق روشني درباره شخصيت علمي سجزي آشكار شده است. با توجه به اينكه پژوهش درباره سجزي همچنان ادامه دارد انتظار مي‏رود در آينده‏اي نزديك اطلاعات بيشتري در اين زمينه فراهم گردد.

با معرفي و تحليل و بررسي برخي از كارهاي انجام شده، تا آنجا كه اين تحقيق مختصر به ما امكان داده است، نشان داده‏ايم كه سجزي در هر سه حوزه كاري خود يعني رياضيات، فلسفه رياضي و نجوم نوآوري داشته و سهمي درخور در توسعه مرزهاي دانش بشري ايفاء نموده است.

در رياضيات، سجزي توسيع دهنده «هندسه جبري» عرضه شده در كتاب دوم اصول اقليدس به هندسه سه بعدي است. وي به اعتقاد اكثر پژوهشگراني كه در زمينه جبر هندسي او تحقيق كرده‏اند وي مبدع هندسه چهار بعدي است. سجزي براي نخستين بار از روش هندسه ثابت براي تثليث زاويه بهره گرفت.

سجزي در نجوم مخترع اسطرلاب زورقي، بر مبناي فرض حركت وضعي زمين، است كه در نوع خود و در عصر او بي‏نظير است و درواقع قرنها قبل از كپرنيك عقيده حركت وضعي زمين را اساس ساخت اسطرلاب خويش قرار داده است.

وي در فلسفه رياضي تنها نويسنده در شيوه‏هاي حل مسأله، در ميان رياضيدانان دوره اسلامي است و برخلاف عادت مرسوم رياضيدانان عصر خويش، به همراه تعداد انگشت شماري از رياضيدانان مسلمان مثل ابن‏سنان، سلف وي و ابن هيثم، خلف خود، به مسائل فلسفي دخيل در موضوعات رياضي توجه داشته است.

در خاتمه جا دارد اظهار اميدواري كنيم كه با فعاليت پوياي پژوهشكده‏ها و مؤسسات پژوهشي تاريخ علم ايران و نيز با حمايت مسؤولين بومي، خصوصا دانشگاه زابل، باب جديدي در تحقيق و پژوهش درباره سجزي، رياضيدان شهير ايراني قرن چهارم گشوده گردد. ولولا فضلُ اللّه عليكم و رحمة ما زكي مِنكم مِن احدٍ ابدا.

پی نوشت‏ها :

* عضو هيأت علمي دانشگاه زابل.

1 ـ سجزي، 1375، مقدمه، صفحه هفت.

2 ـ قرباني، 1375، ص 253.

3 - YVONN E Old-Syamplonius

4 - Hogcndijk

5 ـ براي اطلاعات بيشتر درباره قضيه شكل القطاع و «قضيه سينوسها در مثلث كروي»، «قضيه سينوسها در مثلث سطح و شكل منحني رجوع شود به [قرباني، 1374، صص 224 ـ 204]

6 ـ قرباني، 1375، ص 118.

7 ـ سجزي، 1375، مقدمه ص هفت.

8 ـ كوزه، 1999، ص 131

9 ـ سجزي، 1375، مقدمه ص شش.

10 - Rozenfel'd

11 - Sofarov

12 - Slavalin

13 ـ روز نفلد...، 1985، به نقل از هوخندايك، 2000، ص 1.

14 ـ قرباني، 1375، ص 252.

15 - P.Crozet

16 - CRNS

17 ـ كروزه، 1993، صص 286 ـ 251.

18 ـ سمپلونيوس، DSB ، ص 431.

19 ـ سجزي، 1375، مقدمه ص شش.

20 ـ رئيس مركز ملي تحقيقات علمي فرانسه ( CRNS ).

21 ـ اين مقاله ابتدا در سال 1986 در كنفرانس در مركز تاريخ علم و فلسفه عربي در فرانسه ارائه شده است.

22 ـ براي اطلاعات بيشتر راجع به تثليث زاويه و هندسه متحرك رجوع شود به [قرباني 1374، صص 306 ـ 289 و صص 6 ـ 24].

23 ـ براي اطلاعات بيشتر پيرامون تثليث زاويه و هندسه متحرك رجوع شود به [قرباني، 1374، صص 306 ـ 289] و [قرباني، 1370، صص 6 ـ 24].

24 ـ هوخندايك، 1984، صص 221 ـ 218 و انبوبا، ص 266.

25 ـ كتاب احمد بن محمد بن عبدالجليل سجزي في... الهندسه، ترجمه فارسي از محمد باقري، ترجمه انگليسي ازيان. پي. هوخندايك، فاطمي، 1375.

26 ـ سجزي، مجموعه رسائل الهندسيه، چاپ از فؤاد سزگين با مقدمه يان. پي. هوخندايك، فرانكفورت، آلمان 2000 ميلادي.

27 - A.Sedillot .

28 ـ رشدي راشد، 1986، ص 8 ـ 267.

29 ـ كروزه، 1999، ص 132.

30 ـ سجزي، 1375، مقدمه ص شش.

31 - G. Polya .

32 و 33 ـ هر دو كتاب فوق به فارسي ترجمه شده است ـ اولي توسط زنده ياد احمد آرام، (انتشارات كيهان، 1366) و دومي توسط استاد پرويز شهرياري، (انتشارات فاطمي 1366).

34 ـ رشدي راشد، 1978، ص 268.

35 ـ قرباني، 1375، ص 252.

36 ـ بيروني در استيعاب به نقل از قرباني، 1375، ص 252.

37 ـ مراكش، به نقل از قرباني، ص 253. تأكيد از نگارنده است.

38 ـ ابوريحان بيروني در استيعاب، به نقل از قرباني، 1375، صص 3 ـ 252.

39 ـ سمپلونيوسن، 1980، ص 221.

40 - Willoam Thomson .

41 - Lorch .

41 ـ تامسون، 1930، ص 48.

منابع:

1 ـ سجزي، ابوسعيد، رساله سجزي در روش‏هاي حل مسائل هندسي، ترجمه انگليسي از يان. پي. هوخندايك، مترجم فارسي محمد باقري، تهران، انتشارات فاطمي 1375.

2 ـ قرباني، ابوالقاسم، تحقيقي در آثار رياضي ابوريحان بيروني، تهران، مركز نشر دانشگاهي 1374

3 ـ قرباني، ابوالقاسم، زندگينامه رياضيدانان دوره اسلامي، تهران، مركز نشردانشگاهي 1375

4 - Anboba. A. "Construction de l'heftagoon regulier par las Arabes au 4e Siecle de l'hegire, Revue de l'Histoire des sciences Arabes, VOl 2 , 1978 .

5 - Crozet, P. "L'Idee de dimension chez Al-Sijzi", Arabic sciences and Philosophy 3, combridge university Press, 1998

6 - Crozet,P. A Propos des figures dans Les manuscrits arabs de geometric: L'exemple de sigIzi, in yusuf Ibish, ed. Editiwg Islamic manuscripts on Science, London, 1999

7 - Roshed. R. "AL sijzi et Maimonoide; Commentaire mathematique et philosophique de la proposition 11 - 14 des Conique de App.lonius" Arch . Internat. Hist. Sci. 37(1987), No 119

8 - Samplonius, y. , "Al-sijzi" in Dictionary of Scientific Biography, 15 vds, New york: Charls Scribnes Sons, 1970-78

9 - Sezgin, F. Geschichte des Arabischen Schrifitums, Band V: Mathe matik Bis Ca. 430 H., Leiden, Brill 1974 .

10 - Sezgin, F., Geschichte des Arabischen Schrifthums, Band V11: Astrologie - meteorologie und verwondtes, Bis ca. 430H. Leiden Brill 1979 .

11 - Sezgin, F, Collection of Geometrical works by Al-sijzt, introduction by J.P. Hogendijk, Publications of the Institute for the History of Arabic Islamic Sciences, series c.vol. 64, Francfurt, Germany 2000 .

12 - Hogendijk, J.P. "Greek and arabic construetions of the regular heptagon" Archive for the history of exact science, 30 , 1984

13 - Hogendijk, J.P. "review of rosenfeld's" the geometric Algebra of as -sigzi" (Russian), mathsci Net Mathematical Reviews on the web, Ams 2000 .

 

 

 

 

جهار قطعه شعری قابل تأمل

 

 چهار کس را داد مردی یک درم             هر یکی از شهری افتاده به هم

فارسی و ترک و رومی و عرب               جمله با هم در نزاع و در غضب

فارسی گفتا که ازین چون وارهیم         هم بیا کین را به انگوری دهیم

آن عرب گفتــــا مــعاذ الله لا                  من عنب خواهم نه انگور ای دغا

آن یکی کس ترک بُد گفت ای گوزوم       من نمی‏خواهم عنب خواهم اوزوم

آن که رومی بود گفت این قیل را            ترک کن خواهم من استافیل را

در تنازع مشت بر هم می زدند             که ز سرّ نام ها غافل بدند1

مشت بر هم می‌زدند از ابلهی              پر بدند از جهل و از دانش تهی

صاحب سری عزیزی صد زبان                 گر بدی آنجا بدادی صلحشان

پس بگفتی او که من زین یک درم           آرزوی جمله‌تان را می‌دهم

چونک بسپارید دل را بی دغل                این درمتان می‌کند چندین عمل

یک درمتان می‌شود چار المراد               چار دشمن می‌شود یک ز اتحاد

گفت هر یکتان دهد جنگ و فراق             گفت من آرد شما را اتفاق

                                                                                          مولوی

 

   

آن کس که بداند و بداند که بداند                 اسب شرف از گنبد گردون بجهاند

 آن کس که بداند و نداند که بداند                 بیدار کنیدش که بسی خفته نماند

آن کس که نداند و بداند که نداند                 لنگان خرک خویش به منزل برساند

آن کس که نداند و نداند که نداند                  در جهل مرکب ابدالدهر بماند.

                                                                                                ابن یمین 

 

 

کار نیکان را قیاس از خود مگیر               گرچه باشد در نوشتن: شیر، شیر

آن یکی شیر است اندر بادیه                  آن دگر شیر است اندر بادیه

آن یکی شیراست کآدم می‌خورد            وآن دگر شیر است کآدم می‌خورد.

                                                                                                  مولوی

 

 

چون حکیمک اعتقادی کرده است           کآسمان بیضه زمین چون زرده است

گفت سایل چون بماند این خاکدان          در میان این محیط آسمان

همچو قندیلی معلق در هوا                   نه باسفل می‌رود نه بر علا

آن حکیمش گفت کز جذب سما              از جهات شش بماند اندر هوا

چون ز مغناطیس قبهٔ ریخته                    درمیان ماند آهنی آویخته

                                                                                                مولوی

به صحبت با چنین یاری به یمگان

 

 

به صحبت با چنین یاری به یمگان

به سر بردم به پیری روزگاری

 

 

خرد را اختیار این است و زی من

 ازین به، کس نکرده است اختیاری

 پیاده به بسی از بسته برخر

 تهی غاری به از پر گرگ غاری

 مرا یاری است چون تنها نشینم

 سخن گوئی امینی رازداری

 همی گوید که «هر کو نشنود خود

 ندارد غم ولیکن غم‌گساری»

سخن‌گوئی بی‌آوازی ولیکن

 نگوید تا نیابد هوشیاری

 نبینی نشنوی تو قول او را

 نبیند کس چنین هرگز عیاری

 به هر وقت از سخن‌های حکیمان

 به رویش بر ببینم یادگاری

 نگوید تا به رویش ننگرم من

 نه چون هر ژاژخائی بادساری

 به تاریکی سخن هرگز نگوید

 چو با حشمت مشهر شهریاری

 به صحبت با چنین یاری به یمگان

 به سر بردم به پیری روزگاری

 

تا جهان بود از سر آدم فراز

 

 

تا جهان بود از سرِ آدم فراز               کس نبود از راز دانش بی‏نیاز

مردمان بخرد اندر هر زمان               راز دانش را به هرگونه زبان

گرد کردند و گرامی داشتند              تا به سنگ اندر همی بنگاشتند

دانش اندر دل چراغ روشن است      وز همه بد، بر تنِ تو، جوشن است

 

الحذار ای غافلان زین وحشت‌آباد الحذار

 

 

جمال‌الدین محمدبن عبدالرزاق اصفهانی - شاعر سده ششم هجری

 

الحذار ای غافلان زین وحشت‌آباد الحذار

الفرار ای عاقلان زین دیومردم الفرار

ای عجب، دلتان نه بگرفت و نشد جانتان ملول

زین هواهای عفن زین آب‌های ناگوار

عرصه نادلگشا و بقعه نادلپسند

قرصه‌ای ناسودمند و شربتی ناسازگار

مرگ در وی حاکم و آفات در وی پادشاه

ظلم در وی قهرمان و فتنه در وی پیشکار

امن در وی مستحیل و عدل در وی ناامید

کام در وی ناروا، راحت در او ناپایدار

ماه را ننگ محاق و مهر را نقص کسوف

خاک را عیب زلازل چرخ را رنج دوار

مهر را خفاش دشمن، شمع را پروانه خصم

جهل را بر دست تیغ و عقل را بر پای خار

نرگسش بیمار بینی لاله‌اش دل‌سوخته

غنچه‌اش دلتنگ یابی و بنفشه سوگوار

تو چنین بی‌برگ در غربت به خواری تن‌زده

وز برای مقدمت روحانیان در انتظار

بوده‌ای یک قطره آب و پس شوی یک‌مشت خاک

در میانه چیست این آشوب و چندین کارزار

برف

هرگز كسی نداد بدین سان نشان برف

كمال الدین اسماعیل

 

 هرگز كسی نداد بدین سان نشان برف

 گویی كه لقمه ای است زمین در دهان برف

 مانند پنبه دانه كه در پنبه تعبیه است

 اجرام كوه هاست نهان در میان برف

 چاه مقنع است همه چاه خانه ها

انباشته به جوهر سیماب سان برف

 بی نیزه های آتش و بی تیغ آفتاب

 نتوان به تیرماه كشیدن كمان برف

 از بس كه سر به خانه ی هر كس فرو كند

 سرد و گران و بی مزه شد میهمان برف

 گرچه سپید كرد همه خان و مان ما

 یا رب سیاه باد همه خان و مان برف

 وقتی چنین نشاط، كسی را مسلم است

 كه اسباب عیش دارد اندر زمان برف

 هم نان و گوشت دارد هم هیمه هم شراب

 هم مطربی كه برزندش داستان برف

 معشوقه ی مركب از اضداد مختلف

 باطن به سان آتش و ظاهر به سان برف

 گلگونه یی بود به سپید آب بر زده

 هر جرعه ای كه ریزد در جرعه دان برف

 تا رنگ و روی خویش نماید بر این قیاس

 بعضی از آن باده و بعضی از آن برف

 نه همچو من كه هر نفسش باد زمهریر

 پیغام های سرد دهد از زبان برف

گر قوتم بدی ز پی قرص آفتاب

بر بام چرخ رفتمی از نردبان برف

 

نشانه‌های سجاوندی

 

 

نشانه‌های سجاوندی

نشانه‌های سگاوندی نشانه‌هایی است که برای روشن کردن معنی و مشخص کردن آغاز و انجام عبارت‌ها و جمله‌ها و بندها در نگارش بکار می‌رود.

این نشانه‌ها که نشانه‌های نوشتاری هم نامیده می‌شوند نشانه‌هایی هستند که برای آسانتر خواندن یک نوشته، بیان یک احساس، فرمول‌نویسی در ریاضیات و غیره و یا ایجاد دگرگونی در تلفظ واژه‌ها بکار می‌روند.

واژه سگاوندی (تازی شده آن سجاوندی) از نام ابوالفضل سجاوندی گرفته شده است.

(فرهنگ دهخدا: سگاوند شهری است در دامنه کوهی به همین نام نزدیک سیستان که تازی شده آن سجاوند است)

تاریخچه

در قدیمی‌ترین متن‌هایی که در دست است اثری از نشانه‌های سگاوندی دیده نمی‌شود. در متن‌های باستانی یونانی و رومی برخی نمونه‌های نشانه‌گذاری مانند دو نقطه روی‌هم دیده می‌شود. قرآن‌های نخستین بی نشانه سگاوندی نوشته می‌شد.

ابوالفضل سجاوندی در قرن ششم هجری قمری برای راهنمایی قاریان نخستین نشانه‌ها را در نگارش قرآن بکار برد. با همین انگیزه کاتبان اروپایی کتاب مقدس در سده‌های میانه نشانه‌هایی را بکار می‌بردند.

با اختراع چاپ گرایش به استاندارد کردن نشانه‌گذاری متن‌ها بیشتر شد. آلدوس مانوتیوس و نوه‌اش نخستین کوشش‌ها را در استاندارد کردن نشانه‌گذاری متن‌ها انجام دادند.

فهرست نشانه‌ها

•           نقطه .

•           خط تیره -

•           مَدَّک ~

•           آپاستروف یا بالانقطه ` (در فارسی دری افغانستان: ناخنک)

•           علامت سوال یا پرسش‌نما ؟ (در فارسی دری افغانستان: سوالیه)

•           علامت تعجب ! (در فارسی دری افغانستان: نشانهٔ ندا، ندائیه، اعجابیه، علامهٔ خطاب)

•           نقطه‌چین ...

•           پرانتز، دوکمان یا گریزنما ( ) (در فارسی دری افغانستان: کمانک‌ها، قوس‌میان، هلالین)

•           درنگ‌نما ,

•           علامت نقل قول " "

•           گیومه «» (در فارسی دری افغانستان: ناخنک‌های دوتایی)

•           ویرگول یا نشانه فاصله یا سرکج ، (در فارسی دری افغانستان: سکته)

•           نقطه با ویرگول، سرکج با نقطه، سمیکولون ؛ (در فارسی دری افغانستان: مفرزه)

•           دونقطه بیانی : (در فارسی دری افغانستان: شارحه)

•           سه‌نقطه یا نشانه تعلیق ...

•           چندنقطه ........

•           تیره بلند ــ

•           خط کشیده ــــــــــــ

•           قلاب، دونبش، افزوده‌نما [ ]

•           یک ستاره *

•           دو ستاره **

•           سه ستاره ***

•           آکولاد (در فارسی دری افغانستان: کژک)

 

منبع: ویکی‏پدیا

مرتبط: آئین پژوهش – امیرحسین آریان‏پور -

 

گرته‌برداری

 

 

گرته‌برداری

 

گرته‌برداری نوعی وامگیری زبانی است که در آن صورت ترکیبی یا اصطلاحات زبان دیگری، تجزیه می‌شود و برای هر یک از کلمه‌های آن اصطلاح یک معادل قرار داده می‌شود و عبارت به زبان وام‌گیرنده ترجمه می‌شود. برای مثال زمانی که «سیب‌زمینی» وارد ایران شد، واژه‌ای برای نامیدن آن وجود نداشت، و برای نامیدن آن اصطلاح فرانسوی «Pomme de terre» را به صورت واژه‌های تشکیل‌دهندهٔ آن (سیب و زمین) تجزیه کردند و عبارت «سیب‌زمینی» به جای آن قرار دادند.

گرته‌برداری بسیار پنهان‌تر و پیچیده‌تر از وام‌واژه (گرفتن عین کلمات از زبان بیگانه، مانند: کامپیوتر) است و کمتر مورد توجه ادیبان و حتی زبان‌شناسان قرار گرفته است. در گرته‌برداری برخلاف وام‌واژه‌ها، عین کلمه را از زبان بیگانه نمی‌گیرند بلکه اصطلاح یا عبارت بیگانه‌ای را اخذ می‌کنند و هر کلمه از آن اصطلاح را به زبان خودی ترجمه می‌کنند و بدین ترتیب آن عبارت بیگانه را با استفاده از واژه‌های خودی به‌کار می‌برند. در زبان فارسی بسیاری از واژه‌هایی و اصطلاح‌هایی که به امور و چیزهای جدید و معاصر مربوط هستند و در زبان فارسی قبلاً وجود نداشته‌اند، گرته‌برداری از زبان‌های اروپایی (به‌ویژه انگلیسی) هستند. مانند: آسمان‌خراش، بادام‌زمینی، راه‌آهن و ... .

البته گرته‌برداری محدود به واژه‌ها و اصطلاحات نیست، بلکه حیطهٔ وسیعتری دارد و به ترجمه، معناکردن، جمله‌سازی، نحوه نگارش، و نحو نیز کشیده می‌شود. مانند آنکه در فارسی گفته می‌شود: «فناوری‌های نو می‌رود که چهرهٔ زمین را به کلی دگرگون کند.»، این نوع نگارش (می‌رود که ...) گرته‌برداری نحوی از زبان‌های غربی است که در این مثال باید گفته شود که «فناوری‌های نو نزدیک است که ...»

گرته‌برداری چندین گونه دارد، که سه گونهٔ آن در ادامه آمده است.

گرته‌برداری از اصطلاح‌ها و ترکیب‌ها

که ساده‌ترین گونهٔ گرته‌برداری است و در آن عبارت بیگانه با حفظ ترتیب اجزای خود وارد زبان وام‌گیرنده می‌شود و به صورت لفظ به لفظ (تحت الحفظی) ترجمه می‌شود. مانند واژه‌ای آسمان‌خراش و سیب‌زمینی در فارسی که از روی گرتهٔ زبان‌های فرانسوی یا انگلیسی ساخته شده است.

گرته‌برداری معنایی

در هر زبانی، برخی واژه‌ها چندین معنی دارند، که ممکن است در زبانی دیگر چندین واژه برای این معانی وجود داشته باشد. مثلاً در فارسی پا هم به قسمتی از بدن که از لگن تا نوک انگشتان امتداد دارد گفته می‌شود و هم به آن قسمت از بدن که کفش آن را می‌پوشاند. اما در انگلیسی به قسمت اولی «leg» و به قسمت دومی «foot» گفته می‌شود. هنگامی مترجم برای برگردان این دو کلمه متفاوت به فارسی، از یک واژه (پا) استفاده می‌کند، «گرته‌برداری معنایی» انجام داده است. در بسیاری از موارد برای انتقال مفاهیم از زبانی به زبان دیگر از گرته‌برداری معنایی چاره‌ای نیست. امّا گرته‌برداری معنایی غالباً به روح زبان مقصد آسیب می‌رساند، به‌ویژه در مواردی که واژه مناسب دیگری در زبان مقصد وجود داشته باشد.

گرته‌برداری نحوی

پایهٔ زبان بر نحو است. دو زبان را هنگامی می‌توان متفاوت دانست که نحو آنها متفاوت باشد، حتی اگر واژگانشان مانند یکدیگر باشد (مانند فارسی و اردو). بنابراین اگر در نحو زبان تغییراتی روی دهد، شالودهٔ آن زبان دگرگون می‌شود. امروزه تأثیر زبان‌های بیگانه را در نحو فارسی می‌توان دید. مانند این جمله که بر گرتهٔ زبان‌های کشورهای غربی ساخته شده است: «تو مرا درک نمی‌کنی»، به جای اینکه بگوید: تو حال یا حرف مرا درک نمی‌کنی.

 

 

گرته‌برداری از اصطلاح‌ها و ترکیب‌ها

اصطلاح‌ها و ترکیب‌های بیگانه به دو صورت در زبان وارد می‌شود: یکی به صورت وام‌واژه است، مانند کارت‌پستال، کودتا، اولتیماتوم، پیک‌نیک، و غیره. که در برخی از رشته‌های علوم - به‌ویژه شیمی - ورود وام‌واژه‌ها انبوه بوده است، مانند کلرور دوسدیم، اسید سولفوریک، و نیتروگلیسیرین.

صورت دیگر ورود اصطلاح‌ها و ترکیب‌های بیگانه به زبان، گرته‌برداری است. گرته‌برداری در حقیقت ترجمه لفظ به لفظ یک اصلاح بیگانه است که در زبان خودی معادلی ندارد و در آن عبارت بیگانه با حفظ ترتیب اجزای خود وارد زبان مقصد می‌شود. مانند «آسمان‌خراش، سیب‌زمینی، راه‌آهن، زیردریایی، ستون‌های زرهی، پردهٔ آهنین، بادام‌زمینی و دهها ترکیب دیگر که از گرته، زبان‌های فرانسوی یا انگلیسی ساخته شده است. این ترکیب‌ها که بیشتر ساختهٔ خود مردم، خبرگزاری‌ها و یا کاربران اینترنت است؛ از دید زبان‌شناسان و ادیبان نه‌تنها اشتباه نیست، بلکه بهترین راه برای اخذ اصطلاح‌های فنّی جدید و حتی بهترین شیوهٔ مبارزه با هجوم واژه‌های بیگانه است.

با این همه، نمونه‌های دیگری وجود دارد که در درستی ساخت آنها و تأثیر آنان بر زبان خودی می‌توان تردید کرد. مانند «حمّام گرفتن» و «درس گرفتن»، که کاربرد فعل «گرفتن» با این کلمه‌ها از دید تداول فارسی‌زبانان درست نمی‌نماید، بلکه اگر معنایی از آن برآید «در دست گرفتن» است. گذشته از این به جای این دو اصطلاح، می‌توان «حمام کردن» (یا استحمام کردن) و «درس آموختن» را به کار برد.

چند نمونه از این ترکیبات نادرست بیگانه که متأسفانه شمار آنها روز به روز بیشتر می‌گردد در این مقاله آمده است و به چند دلیل پرهیز از کاربرد آنها توصیه می‌شود: ۱. ترکیب اجزای این اصطلاحات از دید واژگان فارسی نابه‌جا و از دید دستوری غالباً اشتباه است. ۲. معنایی که از جمع معانی اجزا بدست می‌آید، در بیشتر موارد غیر از معنای مورد نظر است. ۳. کاربرد این نوع اصطلاحات بیگانه، ممکن است تنها مربوط به یکی از کشورهای فارسی‌زبان باشد و فارسی‌زبانان کشورهای دیگر قادر به درک این ترکیبات نباشند. و این موضوع به یکپارچگی زبان فارسی آسیب می‌رساند و بی‌توجهی به این موضوع و استفاده از این اصطلاحات بیگانه، فارسی‌زبانان کشورهای مختلف را در فهم سخنان یکدیگر با مشکل مواجه می‌کند. ۴. و مهمتر از همه، این ترکیب‌ها، معادل‌های مفهوم‌تر و حتی رایج‌تری در فارسی دارند که ما را از کاربرد ترکیب‌های بیگانه بی‌نیاز می‌کند، به شرطی که از مختصر کوشش فکری دریغ نورزیم.

 

در جریان قرار دادن (یا گذاشتن)

بارها شنیده‌ایم که: «اکنون شما را در جریان خبرهای این ساعت قرار می‌دهیم.»؛ این ترکیب که عیناً از یک اصطلاح فرانسوی گرته‌برداری شده است، به شرطی معنا دارد که بخواهیم اخبار را به جریان آب رود یا سیلاب تشبیه کنیم و شنوندگان یا بینندگان را به دست آن بسپاریم! البته این معنی مورد نظر گوینده نیست، بلکه به طور ساده می‌خواهد بگوید: «شما را از آخرین خبرهای این ساعت آگاه می‌کنیم.» یا «آخرین خبرهای این ساعت را به شما اطّلاع می‌دهیم.» یا حتی «... به اطلاع (یا آگاهی) شما می‌رسانیم.»

نقطه‌نظر

این اصطلاح نیز که عیناً از زبان‌های فرانسوی و انگلیسی گرته‌برداری شده است، ظاهراً در فارسی بی‌معنا است. مولوی و دیگران در گذشته «نظرگاه» را کم و بیش به کار برده‌اند. امروز هم می‌توانیم از «نظرگاه» یا بهتر از آن، از «دیدگاه» استفاده کنیم.

«در رابطه با» یا «در ارتباط با»

اصطلاح «در رابطه با» یا «در ارتباط با» که به جای «دربارهٔ» به کار می‌رود، اخیراً رواج روزافزونی یافته است و گویا از دانشجویان از فرنگ برگشته یا مترجمان ناشی می‌شود. از یکی دو سده پیش، به جای حرف اضافهٔ مرکّب «دربارهٔ»، تدریجاً ترکیب‌های فارسی-عربی گوناگونی رایج شد؛ مانند «در باب»، «در خصوص»، «راجع به»، و غیره. سپس ظاهراً برای طرد واژهٔ عربی موجود در این ترکیب‌ها، ناگهان اصلاح «در پیرامون» سر بر کشید، ولی اذهان متوجه ترکیب درست فارسی این عبارت که پیشتر هم رایج بود (یعنی «دربارهٔ»)، نشد. امّا اصلاح «در پیرامون» دقیقاً به معنای «دربارهٔ» نیست. مثلاً، «در پیرامون مسئله‌ای بحث کردن»، یعنی در حول و حوش موضوع (و نه خود آن) بحث کردن.

بدتر از آن مدتی است که اصطلاح «در رابطه با» یا «در ارتباط با» رایج شده است. این اصطلاح ترجمهٔ لفظ‌به‌لفظ اصطلاح «in this respect» در انگلیسی است. مثلاً گفته می‌شود: «در رابطه (یا در ارتباط) با این موضوع باید گفت که ...»، این جمله اشتباه است و درست آن این است: «دربارهٔ این موضوع باید گفت که ...». حتی برخی اوقات چنین جمله‌های خنده‌آوری نیز شنیده می‌شود: «در رابطه با ارتباط کشورهای عربی با کشورهای اروپایی ...»، که به جای آنها می‌توان «دربارهٔ» یا «در این باره» را به کار برد یا در بسیاری از موارد به‌کلّی آن را از جمله حذف کرد، مانند این جمله: «در این رابطه باید گفت که ...»

بی‌تفاوت

مثلاً، می‌گویند: «فلانی نسبت به مسائل سیاسی بی‌تفاوت است.» از این جمله در فارسی هیچ معنایی برنمی‌آید. به جای «بی‌تفاوت»، به‌آسانی می‌توان از «بی‌اعتنا» و گاهی «بی‌علاقه» استفاده کرد.

روی کسی حساب کردن

این ترکیب را بسیار می‌شنویم که «من روی شما حساب می‌کنم.» این جمله در صورتی معنی دارد که گوینده بر پشت یا دوش مخاطب خود سوار شود و عملیّات جمع و تفریق را با کاغذ و قلم انجام دهد! امّا منظور گوینده این است که «من به امید (یا پشتگرمی) شما هستم.»

خدای من

این تعبیر در زبان فارسی به کار نمی‌رفته است و در سال‌های اخیر از ترجمه «my god» به زبان مردم سرایت کرده است. به جای آن در فارسی متداول «خدایا» می‌گویند.

 

وامگیری زبانی

وامگیری زبانی به معنای استفاده یک زبان از واژه‌ها و اصطلاحات زبان‌های دیگر است و دو گونهٔ متمایز دارد:

۱. وام‌واژه: که گونهٔ نخست و آشکار و تقریباً آگاهانه وامگیری زبانی است و به معنای به‌کارگیری واژه‌های دیگر زبان‌ها است، مانند هزاران واژه‌ای که زبان فارسی در طیّ تاریخ شکل‌گیری و دگرگونی خود از ملل عرب زبان و دیگر ملت‌ها به امانت گرفته است. در گذشته به وام‌واژه، «الفاظ دخیل» می‌گفتند و به آن «واژه‌های عاریتی» نیز می‌گویند.

۲. گرته‌برداری: در این وامگیری صورت ترکیبی اصطلاحات زبان بیگانه تجزیه می‌شود و به ازای هر یک از کلمات آن، واژه‌ای قرار داده می‌شود. مانند «سیب‌زمینی» که به ازای اصطلاح فرانسوی «Pomme de terre» وضع شده است. دو واژه «سیب» و «زمینی» در فارسی وجود داشته است، اما از ترکیب آنها معنای تازه‌ای برای نامیدن چیز تازه‌ای بدست آمده است.

 

 

 

آمیزش فارسی با زبان‌های دیگر

زبان فارسی مانند بیشتر زبان‌های زنده، آمیزش و دادوستدهایی با دیگر زبان‌ها داشته‌است.

در طول تاریخ به علت قرار داشتن ایران در منطقه‌ای که کانون دادوستد فرهنگی و بازرگانی و حتی هدف جنگ‌های دائمی بوده‌است، زبان فارسی همیشه در حال تعامل با زبان‌های دیگر بوده‌است. در بین زبان‌های بیگانه، به خاطر رواج زبان عربی در جهان اسلام، بیشترین آمیزش با زبان عربی بوده‌است. برخی این آمیختگی با زبان ناهمشکل عربی (که برخلاف فارسی، صرفی و تحلیلی‌ست) را مایه پیچیدگی ناموزون دستور زبان فارسی (همچون ۱۶ جمع شکسته اضافه و ۱۴ باب فعلی) و نازایی در تولید واژگان تازه می‌دانند بگونه‌ای که مثلا واژگان جدید با استفاده از دستگاه واژگانی عربی ساخته می‌شوند.

زبان فارسی از زبان‌های بسیاری تأثیر پذیرفته‌است که از جمله می‌توان به زبان‌های زیر اشاره کرد:

عربی

نوشتار اصلی: برهم‌کنش زبان‌های فارسی و عربی

زبان عربی بیشترین اثرگذاری را بر زبان پارسی داشته‌است به گونه‌ای که درصدی از واژه‌های پارسی نوین در برگیرنده واژه‌های وام گرفته شده از عربی می‌باشند. برخی منابع درصد ۴۰ تا ۵۰ درصد را برای این وامگیری یاد کرده‌اند (مرجع ۱). بسته به اینکه کدام زمینه از کاربرد زبان پارسی را در نظر داشته باشیم، درصد وام‌واژه‌ها در آن ناهمسان است. برای نمونه شمار واژه‌های عربی در زبان گفتگوی روزانه با درصد آن واژه‌ها در یک خطبه روحانی ناهمسان است.

پس از ورود اسلام به ایران زبان عربی نفوذی گسترده در ایران پیدا کرد به گونه‌ای که بیشتر دانشمندان ایرانی چیرگی کافی به عربی داشتند. از این رهگذر واژه‌های عربی بسیاری به زبان پارسی وارد شد. بسیاری از واژه‌های عربی هنوز در زبان پارسی رایجند ولی درصد آنها با روندی کند رو به کاهش است.

عربی افزون بر سخت نمودن دستور پارسی و پرواژه‌تر کردن زبان پارسی، ایرانیان را با وزن‌های عروضی سروده‌های عربی آشنا نمود (البته بی گمان ایرانیان در کشف، گسترش و مدون کردن این اوزان پس از آشنایی ابتدایی با آنها، مستقل از ادبای عرب فعالیت نمودند و حتی نقشی بسیار بارزتر از اعراب در این زمینه داشتند)

این وزن‌ها ابزاری بسیار نیرومند را در دست شعرای پارسی زبان قرار داد که به همراه بهره‌گیری از واژه‌های تازه‌وارد شده عربی سروده‌های خود را با آسانی بسرایند و به کمک این ابزارها شعر پارسی رادر زمانی کوتاه به اوج برسانند.

با فروپاشی امپراتوری‌های عرب در سده‌های گذشته رفته‌رفته از نفوذ عربی در پارسی کاسته شد و واژه‌های کم کاربرد عربی کم‌کم به فراموشی سپرده شد. ولی انبوهی از واژه‌های عربی که آوایش پارسی یافته بودند هنوز هم در زبان پارسی وجود دارند.

ولی مهم‌ترین تأثیر زبان عربی در زبان پارسی نازا شدن دستگاه کارواژه‌های (فعل‌ها) ساده زبان پارسی بوده‌است. برای نمونه به جای آموزاندن، تعلیم دادن؛ به جای خوراندن، تغذیه کردن؛ به جای کوشیدن، سعی به عمل آوردن؛ به جای گردیدن، تغییر کردن؛ به جای برآمدن، طلوع کردن، روایی یافت. این به دلیل ورود اسم مصدرهای عربی بود که به ناچار با کارواژه‌های کردن، شدن، گردیدن، و نمودن همراه می‌شدند. بنابر این عادت بر آن شد که نخست از مصدرهای فارسی اسم مصدر بسازند و آن گاه آن اسم مصدر را به صورت ترکیبی درآورند، مانند کوشش کردن به جای کوشیدن؛ آموزش دادن، به جای آموزاندن؛ پرورش دادن، به جای پروریدن؛ مالش دادن، به جای مالیدن؛ کاوش کردن، به جای کاویدن.

کارواژه‌های مرکب، نازاست و واژه دیگری از آن نمی‌توان گرفت؛ حمام گرفتن، تجربه کردن، وابستگی داشتن، دل بریدن، طلاق دادن و تهمت زدن. ولی کارواژه‌های ساده هرزبان، چشمه‌های زاینده واژگان آن زبان است، زیرا از هر کارواژه ساده چندین واژه می‌توان برگرفت. ببینید از کارواژه‌های «ساختن»، چند واژه می‌توان ساخت؛ ساز، ساززن، سازنده، سازندگی، سازش، سازشکار، سازکار، سازگار، سازمند، سازمان، سازمانده، سازور، سازوار، سازوبرگ، سازه، سازیدن، ساخت، ساختار، ساختگی، ساختمان و آهنگساز. این یکی از بزرگ‌ترین زیان‌های عربی بر پارسی بود که بسیاری از کارواژه‌های زاینده را به فراموشی سپرد (سپوختن، آجیدن، فساییدن و لوغیدن، ویزیدن، آهنجیدن، آزرمیدن، آهیختن، انباردن و...)

ترکی

هم‌چنین ببینید: وام‌واژه‌های ترکی در فارسی

تأثیرپذیری زبان فارسی از زبان ترکی و در مقابل تأثیرگذاری زبان فارسی به ترکی در طی سده‌های متمادی در اثر همجواری این دو زبان در فلات ایران صورت گرفته. زبان ترکی که در مراحلی زبان شاهان و درباریان و لشکریان بوده در حوزه‌های خاصی تأثیرات لغوی و دستوری خاصی را به فارسی بخشیده و متقابلا از آن متأثر گشته‌است. واژه‌های چندی در حوزه آشپزی همچون اجاق، دلمه، بشقاب، قابلمه، قیمه، قورمه، بر گرفته از زبان ترکی هستند. در حوزه نظامی نیز لغات و ترکیباتی از قبیل یورتمه، گلنگدن، قنداق، قشون، چاتمه و یاغی نشانگر نقش این زبان در لشکر بوده. یکی از ترکیبات دستوری ترکی در زبان فارسی پسوند چی است که به معنی فاعل یک کار و یا دارنده شغل در اسامی همچون پستچی، تلفنچی و غیره می‌آید. یکی از نکات قابل توجه در تعامل زبان ترکی با فارسی، تلفظ حروف می‌باشد. از جمله حروفی که در تلفظ ترکها و پارسی‌ها مغایرت دارد، حرف ق می‌باشد. بنابرنظر دهخدا، کلماتی که دارای حرف ق هستند عمدتاً یا عربی هستند یا ترکی. در برخی گویش‌های فارسی از جمله فارسی معیار تهرانی تمایزی بین حرف ق و حرف غ در تلفظ وجود ندارد که این مسئله می‌تواند شنونده را دچار اشتباه کند. مثل: قریب به معنی نزدیک و غریب به معنی دور. در گذشته در فارسی تمایز بین حرف ق و حرف غ وجود داشته داشته‌است که این تمایز در برخی گویشهای امروزی از جمله گویش یزدی و گویشهای شرقی مانند فارسی افغانستان حفظ شده‌است. در ترکی آذربایجانی امروزی ق شبیه گ فارسی آوایش می‌شود. به همین شکل در برخی زبانهای ترک-تبار امروزی آوایش اولیه حرف ق حفظ شده‌است.

مغولی

هم‌چنین ببینید: فهرست واژگان مغولی واردشده به زبان فارسی

واژه‌هایی نظیر آقا، خان، خانم، چریک، کنکاش، چپاول، ایل، و یاغی از زبان مغولی وام گرفته شده‌اند.

روسی

هم‌چنین ببینید: فهرست وام‌واژه‌های روسی

در دوران معاصر و به خصوص پس آغاز روابط ایران و روسیه، زبان این کشور نیز به همراه سیاست روسیه بر زبان فارسی تأثیر گذاشت. بسیاری از محصولات جدید غرب از راه روسیه وارد ایران شدند و نام روسی را با خود به زبان فارسی آوردند. از نمونه واژه‌های روسی در زبان فارسی می‌توان به استکان، اسکناس، بنزین، ماشین (به معنای خودرو)، کالباس، سوسیس، چمدان، چرتکه، اشکاف، کاپوت، اتو، ساسات، ترمز، آپارات، و سماور اشاره نمود.

زبان فرانسوی

هم‌چنین ببینید: فهرست وام‌واژه‌های فرانسوی در فارسی

زبان فرانسوی برای مدت طولانی به عنوان زبان دیپلماتیک و بین‌المللی شناخته می‌شده‌است. پس از برقراری رابطه تجاری و فرهنگی بین ایران و فرانسه، آموزش زبان فرانسوی به عنوان زبان دوم و تحصیل دانشجویان ایرانی در دانشگاه‌های فرانسه، تعداد زیادی واژه از زبان فرانسوی به فارسی راه یافته‌است. دامنه و موضوع وام‌واژه‌های فرانسوی در زبان فارسی بسیار گسترده‌است و شامل واژگان سیاسی، آموزشی، صنعتی و ماشینی، و واژگان روزمره می‌شود. برخی از این واژه‌ها چنان با فارسی در آمیخته‌اند که بسیاری ممکن است از وام‌واژه بودن آنها بی‌اطلاع باشند. از میان واژه‌های فرانسوی که در زبان فارسی رایج است، می‌توان به اتوبوس، مینی‌بوس، مغازه، رفوزه، آسانسور، نمره، ژاندارمری، آژان، آژانس، اکیپ، ایده، انفورماتیک، کنفرانس، کنگره، تیره (خط تیره)، تابلو، کنکور، کوران، ویرگول، تلویزیون، تئاتر، توالت، مرسی (تشکر)، لابراتوار، دکوراسیون، مبل، مبلمان، مانتو، ژاکت، اورژانس، آمبولانس و راندمان - اشاره کرده.

در فارسی، بسیاری از کشورها و شهرهای جهان با نام فرانسوی‌شان شناخته می‌شوند، مانند رومانی، بلژیک، اتریش، آلمان، نروژ، سوئد، سوییس، فنلاند، کرواسی، لتونی، استونی، لیتوانی، ژاپن، مکزیک، شیلی، آرژانتین، واشنگتن (به‌جای واشینگتن)، بیرمنگهام (به جای بیرمینگهام)، و برلن (به جای برلین)

همچنین ماه‌های میلادی نیز با نام فرانسوی‌شان بکار می‌روند، مانند ژانویه، فوریه، مارس، آوریل و غیره.

بسیاری از واژگان و اصطلاحات ریاضی پراستفاده در فارسی وام‌گرفته از زبان فرانسوی هستند. از این دسته می‌توان به کروشه، گیومه، ایکس (X)، ایگرک (Y)، زد (Z)، پرانتز، ویرگول، پاراگراف، هاش (H)، انتگرال، ماتریس و فرمول اشاره کرد.

منبع: ویکی‏پدیا