ناهنجاری‏های اخلاقی:

 

فتیشیسم

fetishism

 

شیء‌پرستی، شی‌ء‌باوری یا فتیشیسم به معنی پرستش یا وابستگی شدید به یک جسم است. این جسم می‌تواند نمادی برای نیروهای فراطبیعی به‌شمار بیاید. در مردم‌شناسی شیء‌پرستی بیشتر مربوط به بت‌ها و توتم‌ها و کتاب‌های مقدس می‌شود
یادگارخواهی، یادگارپرستی یا فتیشیسم جنسی (به انگلیسی: Sexual fetishism) وضعیتی روان‌شناختی است که در آن یک شیء (fetish) سبب برانگیختگی و ارضای جنسی می‌شود. این حالت به صورت ابراز تمایل و جاذبه جنسی نسبت به اشیای مادی (همچون لاستیک، چرم، پارچه و..) یا موارد دیگر (همچون اندامی از بدن) بروز می‌کند. این حالت در بسیاری از افراد دیده می‌شود و در بیشتر موارد، طبیعی‌ست و با واکنش‌های مناسب، می‌تواند باعث قوی‌تر شدن رابطه عاطفی شود. فتیشیسم جنسی در موارد نادر، در صورتی که باعث تنش روانی یا آسیب رسیدن به بدن شود، ممکن است یک اختلال روانی محسوب گردد.
بیشتر افرادی که تمایل به یادگارپرستی دارند، فعالیت‌های مربوطه را در تنهایی انجام می‌دهند. هر چند در بعضی موارد برای بدست آوردن اشیای مورد نظر خود (غالبا لباس‌های زیر،چکمه،یا کفش) مرتکب جرم هم می‌شوند. اکثر قریب به اتفاق این افراد مرد هستند و اشیایی که انتخاب می‌کنند بسیار متفاوتند،از اشیاء شهوت انگیز (مثل لباس‌های زیر زنانه خصوصا آنها که پوشیده و کثیف شده و هنوز شسته نشده) گرفته تا اشیایی که ظاهرا کمتر رنگ و بوی جنسی دارند. یادگار پرستی اغلب در نوجوانی آغاز می‌شود. این افراد به اشیای پلاستیکی تمایل زیادی دارند. برخی از این یادگارپرستان تنها پس از پوشیدن لباس‌های پلاستیکی به تحریک جنسی می‌رسند. برخی دیگر به هنگام برقراری رابطه جنسی لباس‌های پلاستیکی می‌پوشند (یا شریک جنسی خود را وادار به پوشیدن آنها می‌کنند) زیرا تنها از این طریق است که می‌توانند به برانگیختگی جنسی برسند.
 
یادگار پرستی یکی از پیچیده‌ترین و گیج‌کننده‌ترین انواع رفتار جنسی است. حالتی مزمن دارد،و در برخی موارد جمع‌آوری اشیای مورد نظر به فعالیت عمده زندگی فرد تبدیل می‌شود. هیچ کس نتوانسته‌است به نحو مقتضی علاقه افراد یادگارپرست به اشیای گوناگون را تبیین کند. اگر چه نظریه‌های مختلفی در این زمینه وجود دارد که دامنه‌ای از تاکید بر انگیزش ناهوشیار تا فرض وجود نقصی خاص در مکانیزم‌های عصبی (مثل آنچه در افراد مبتلا به صرع مشاهده می‌شود) را شامل می‌شوند، اما علل این رفتار جنسی همچنان ناشناخته‌است

یادگارخواهی به مثابه بیماری
در صورتی که روانشناس یا روانپزشک تشخیص دهد که نوع خاصی از یادگارپرستی، اختلال روانی‌ست، درمان را آغاز می‌کند. طبق راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی، نشانه‌های فتیشیسم باید حداقل 6 ماه طول کشیده باشند و باعث اختلال در عملکرد اجتماعی، شغلی و یا سایر حوزه‌های مهم کارکردی شوند. تنها در این صورت، نیاز به درمان وجود دارد.[۲]
 
درمان مبتنی بر اصول یادگیری برای یادگارپرستی به کار رفته تا حدودی موفق بوده‌است. برای مثال، درمان انزجاری،شیء مورد علاقه به صورت واقعی یا خیالی با محرکی ناخوشایند (مثل شوک الکتریکی) یا با تصور موقعیتی که در آن پیدا کردن شیء مورد نظر باعث شرمندگی شدید فرد مبتلا می‌شود همراه می‌گردد.[۳] این بیماری اولین بار توسط آلفرد بینت شاخته و معرفی شد.[۴]
 
یادگارپرستان اغلب در پی درمان بر نمی‌آیند. در یک بیمارستان بزرگ در لندن، تنها ۶۰ مورد از این اختلال در طول بیست سال تشخیص داده شد (چاکلی و پاول،۱۹۸۳). از این تعداد حدود سی درصد شان توسط دادگاه ارجاع داده شده بودند. حدود یک سوم بیماران به دلیل اضطراب در مورد رفتارهای یادگار پرستانه خود برای درمان مراجعه کرده بودند. حدود بیست درصد نیز به دلایل دیگر آمده بودند؛و شیء مورد علاقه شان پس از شروع درمان شناسایی شد

 

 

 

ماهی فاش

برتولت برشت


 
یه وقتی یه ماهی بود به اسم "فاش"
که یه کون سفیدی داش.
و برا کار کردن، دستی نداش.
تو کله ش هیچی نبود
به هیچیم فکر نمی کرد.
«یک و یک مساوی با دو» رو هم بلد نبود
از این همه مملکت، هیچ کدومشو نمی شناخ
اون فقط یه ماهی فاش بود
با یه کون سفید.
.
.
وقتی آدما خونه می ساختن،
وقتی آدما چوب می شکستن،
وقتی آدما دل کوها رو، سوراخ می کردن
وقتی آدما آش می پختن،
ماهی فاش به ریش همه شون می خندید.
وقتی آدما می پرسیدن: «تو چی کار بلدی بکنی؟»
جواب می داد: «من یه ماهی فاشم،
اینم کون سفیدم. »
.
.
شب به شب، که آدما می رفتن تو خونه هاشون،
ماهی فاشم پشت سرشون می رف تو
وقتی دور بخاری می شستن،
ماهی فاشم کنارشون می شست.
وقتی آش میومد رو میز،
اولین نفر با یه قاشق بزرگ،
همون ماهیه بود
که با صدای بلند فریاد می زد:«حالا تند و تند بخورین!
بعد، من کون سفیدمو نشونتون میدم. »
آدما می خندیدن و اجازه می دادن که اونم باهاشون غذا بخوره.
.
.
اگر قحطی نمی اومد، اونم نه یه قحطی کوچیک
بلکه یه قحطی بزرگ،
تنبلی اونو ندیده می گرفتن
اما حالا همه مجبور بودن برا رفع قحطی چیزی بیارن
یکی پنیر آورد، یکی گوشت
یکی م نون.
فقط ماهی فاش، غیر از یه قاشق بزرگ،
هیچی نیاورد.
چن نفری اونو دیدن. اونا سه نفر بودن
از ماهیه پرسیدن:«خب تو چی میدی به ما؟»
ماهی فاش جواب داد:
«اگه کون سفیدمو... »
اما آدما برا اولین بار
از دس ماهی فاش عصبانی شدن،
پریدن بهش،
تندی از لای در انداختنش بیرون
و اونجا، کون سفیدشو
گرفتن به باد کتک.

surreal nude by Lon Levin